فن فیکشن اسمات و خنده دار از تهیونگ پارت ۱

رفتم تو کوچه😂👐💔
اومو خوفه گوفتوم منحرفا بیان....و البته ارمیا😂👐💔
ارمیا یالله😂👐💔
تشریف بفرمایید پایین😂👐💔

















از دید خودت//
من یه پریم که حدود دوساله بهم مأموریت دادن یه پسر کله شقو عاشق کنم....هههووووففف واقعا که....من دوساله دارم ازش تحقیق میکنمو متوجه ی ویژگیاش شدم:
۱/خیلیییییی کله شقه
۲/بسیارررررررر منحرف
۳/بسیار جذابو سکشی😂البته از نظر دخترا....من موندم چی توش دیدن که خودشونو دارن واسش میکشن😐
از نظر اد مین/ودف😐تو ارمی نیستی نمیفهمی😐💔/
امروز قرار بود از پدرم یعنی پادشاه خدافظی کنمو برم پیش اون کله شق......البته پدرم باید بالهامو مخفی کنه وگرنه همه ازم سواستفاده میکنن
+درودوسلام بر پادشاه
_سلام دخترم....امروز باید بری درست میگم؟
+بله پدر
_خوبه..../جیمنلهلحثکصمبن😐💔/اجی مجی لاترجی/والا نمد چی بگم بجاش😐💔😂/
بالهام غیب شد....البته درد زیادی داشت چون از پشتم کنده شد/مقپبمحلک😐💔/
_حالا باید تورو از سرزمین ابرها ببرم به سرزمین انسان ها...اماده ای
+بله
چشامو بستم...ٔوقتی باز کردم دیدم تویه خونم.....فهمیدم اینجا خونه ی جدیدمه....خوب احتمالا خونه ی اون تهیونگه باید روبروی خونم باشه....پردرو کشیدمو روبرومو نگاه کردم....بعلهههه...خونه ی خود نادونشه /از اد مین:ببحشید😐💔/
ادامه دالد😂👐💔
کامنت یادت نره خوجمل منحرفمممممم😘😂👐💔
الن حتما چهرت اینجوریه:😐💔
😂👐💔