ماه عشق پارت ۵۳
#مایا
بیدار شدم روش افتادم بعد جونگ کوک گرفتم خوابوندم رو تخت کامل یه دستش زیر زیرم بود یه دستشم کنار کمرم بود و منو به خودش چسبوند کوک:دیگه نمی تونم تحمل کنم اون لباتو میخوام منم دو تا دستامو گذاشتم رو صورتش و اونم اون دستشو کشید رو صورتم بعد آروم لباشو کوبید رو لبام و لبامو مک میزد و لب پایینمو با دندونش گرفت و میخورد منم لب بالاشو مک میزدم شیش دقیقه همونجوری بودیم هی تند میشد و بعد آروم بعد با اون دستش اون یکی دستمو گرفت انگوشتاشو تو انگوشتم چفت کرد و هی میمالید و میزاشت بغلم یه دقیقه از هم جدا شدیم تا بتونیم نفس بکشیم اینه چی نفس میزدیم(☺خفه شدین☺😂😂😂صد دفع گفتم بیشتر از سه دقیقه نه اما کسی گوشش بده کار نیست😒😂) بعد با جونگ کوک زدیم زیر خنده که ببین چجوری داریم نفس نفس میزدیم من:نگاه کن این نفس نفس زدن عادی نیستا کوک:ولی عادیه من:چطور کوک:چون این نشونه عشق من به توئه و قیافه ی من در همون لحظه من:😍😄 کوک:😍میدونی از چی حرص میخورم من:حرص نخور پوست خوشگلت خراب میشه از چی حرص میخوری کوک:از این که جلوم لباس باز پوشیدی و همینجوری داری دلبری میکنی من:بده جلو عشقم لباس باز بپوشم کوک:نه ولی من زود تحریک میشم من:😯😂 کوک:فکر کنم برات عادی شده الان من اینو بکنمتوت هیچ دردی حس نمیکنی من:نه اتفاقا دردم میاد😢😂 کوک:هوم😈 من:خوب الان باید برم لباس بپوشم تا یه بلایی سرم نیومده میخواستم پاشم برم و محکم گرفتم کوک:این نشونه ی فرارته نباید همون اول بدنت رو میشد من:😶 محکم گرفته بودم و این جوری نگام میکرد😈من:یااااااا اونجوری نگاه نکن بدنم میلرزه 😰 کوک:😈😈😈😈😈😈 من:☻☻☻☻☻☻☻(این نگاه ناامیدانه آخر منه😂😂😂که این چی دارم از نگاه جونگ کوک قلبم میگه بوم بوم بوم😐😂)
خدا:صبر ازیم داشته باش
جبرئیل:چرا باید صبر داشته باشه 😲
خدا:این صد دفع کردش اگه من ول میکردم که تا الان حامله بود(راست میگی😂😂🤣😐)
جبرئیل:ول کن خوب😐
خدا:نمیکنم تا چشت دراد😌
جبرئل:😐
من:😐
کوک:عه پ منم انقدر اینو میکنمش تا ول کنی (عزیزم بچه میخوای بعد ازدواج😂)
من:عزیزم من میمیرم از درد بچه بازی که نیست گرگم به هوا نیست که😐
خلاصه یجوری از دستش نجات یافتم دو ماه بعد من یه آیدول معروف شدم و تویه گروه پنج نفره رفتم که این گروه با اسم های لارا جنی لوسی نایکا تارا ومن من یه اجرا تکی داشتم و باید آهنگ میخوندم تکی و میرقصیدم یدونه آهنگ نوشتم و رقصشم خودم ساختم بعد روز اجرا همه اومده بودن بی تی اس اکسو بلک پینک و کلی گروه دیگه و طرفدارا پشت صحنه بودم و باید میرفتم جونگ کوک نبود و این بد استرسی به جونم انداخته بود اما بعد منیجرم اومد و آرومم کرد که رفتم روی صحنه یه نفس عمیق کشیدم
بیدار شدم روش افتادم بعد جونگ کوک گرفتم خوابوندم رو تخت کامل یه دستش زیر زیرم بود یه دستشم کنار کمرم بود و منو به خودش چسبوند کوک:دیگه نمی تونم تحمل کنم اون لباتو میخوام منم دو تا دستامو گذاشتم رو صورتش و اونم اون دستشو کشید رو صورتم بعد آروم لباشو کوبید رو لبام و لبامو مک میزد و لب پایینمو با دندونش گرفت و میخورد منم لب بالاشو مک میزدم شیش دقیقه همونجوری بودیم هی تند میشد و بعد آروم بعد با اون دستش اون یکی دستمو گرفت انگوشتاشو تو انگوشتم چفت کرد و هی میمالید و میزاشت بغلم یه دقیقه از هم جدا شدیم تا بتونیم نفس بکشیم اینه چی نفس میزدیم(☺خفه شدین☺😂😂😂صد دفع گفتم بیشتر از سه دقیقه نه اما کسی گوشش بده کار نیست😒😂) بعد با جونگ کوک زدیم زیر خنده که ببین چجوری داریم نفس نفس میزدیم من:نگاه کن این نفس نفس زدن عادی نیستا کوک:ولی عادیه من:چطور کوک:چون این نشونه عشق من به توئه و قیافه ی من در همون لحظه من:😍😄 کوک:😍میدونی از چی حرص میخورم من:حرص نخور پوست خوشگلت خراب میشه از چی حرص میخوری کوک:از این که جلوم لباس باز پوشیدی و همینجوری داری دلبری میکنی من:بده جلو عشقم لباس باز بپوشم کوک:نه ولی من زود تحریک میشم من:😯😂 کوک:فکر کنم برات عادی شده الان من اینو بکنمتوت هیچ دردی حس نمیکنی من:نه اتفاقا دردم میاد😢😂 کوک:هوم😈 من:خوب الان باید برم لباس بپوشم تا یه بلایی سرم نیومده میخواستم پاشم برم و محکم گرفتم کوک:این نشونه ی فرارته نباید همون اول بدنت رو میشد من:😶 محکم گرفته بودم و این جوری نگام میکرد😈من:یااااااا اونجوری نگاه نکن بدنم میلرزه 😰 کوک:😈😈😈😈😈😈 من:☻☻☻☻☻☻☻(این نگاه ناامیدانه آخر منه😂😂😂که این چی دارم از نگاه جونگ کوک قلبم میگه بوم بوم بوم😐😂)
خدا:صبر ازیم داشته باش
جبرئیل:چرا باید صبر داشته باشه 😲
خدا:این صد دفع کردش اگه من ول میکردم که تا الان حامله بود(راست میگی😂😂🤣😐)
جبرئیل:ول کن خوب😐
خدا:نمیکنم تا چشت دراد😌
جبرئل:😐
من:😐
کوک:عه پ منم انقدر اینو میکنمش تا ول کنی (عزیزم بچه میخوای بعد ازدواج😂)
من:عزیزم من میمیرم از درد بچه بازی که نیست گرگم به هوا نیست که😐
خلاصه یجوری از دستش نجات یافتم دو ماه بعد من یه آیدول معروف شدم و تویه گروه پنج نفره رفتم که این گروه با اسم های لارا جنی لوسی نایکا تارا ومن من یه اجرا تکی داشتم و باید آهنگ میخوندم تکی و میرقصیدم یدونه آهنگ نوشتم و رقصشم خودم ساختم بعد روز اجرا همه اومده بودن بی تی اس اکسو بلک پینک و کلی گروه دیگه و طرفدارا پشت صحنه بودم و باید میرفتم جونگ کوک نبود و این بد استرسی به جونم انداخته بود اما بعد منیجرم اومد و آرومم کرد که رفتم روی صحنه یه نفس عمیق کشیدم
۹.۵k
۱۲ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.