part ⑨
part ⑨
جیا: استاد جانگ افسر اویزون کیم نمیاد؟
هانا: چشمتو از روی ناموس بقیه بگیر
جیا: اخه خیلی خذاب بود میخوامش
ته: شرمنده من کس دیگه ای رو مد نظر دارم
سوجون: چرا باید یه افسر تو کلاسمون باشه؟
هوپی: چون من الان یه استادم و نمیتونم اسلحه با خودم حمل کنم باید کسی باشه تا دارو دسته ی جونگ گیو بلایی سرتون نیارن
جیا: اخه چرا افسر به این جذابی
ته: نه تو نه تو هیچ کدومتونو من مد نظر ندارم
هانا: کوک خیلی بد شدا
کوک: چی بد شد
هوپی: دارم میگم کتاباتون روی میز
۶ ساعت بعد
هوپی: اتمام کلاس بقیش باشه برای فردا
هانول: کوک بیا بریم.....
ته: جناب جئون به دستور مادرت و خر پیر باید بری عمارت کیم پاشو
جیا: خر پیر کیه؟
کوک: به مادرش میگه خر پیر مادربزرگ
میسو: حیف شد فعلا
کوک: من چه گناهی کردم به دستو اینا همش باید اونجا باشم
هانا: میشه بگین تو کل روز چیکار میکنین
ته: میام اینجا بعد شیش ساعت میرم عمارت کیم بعد ۱ ساعت میرم سرکار بعدش تا ساعت ۱۱ شب تو اداره بعدشم خونه ی خودم تغریبا اینطوریه برنامم
جیا: بیاین بریم افسر اویزون دیا کارتون داره
به همراه افسر کیم و بقیه رعتیم بیرون
دیا: کیم تهیونگ من عاشقتم
همه: اووووووووو قبول کن قبول کن
ته: آ منم ازت متنفرم فعلا یه کار مهم دارم باید اینو برسونم خر شرک
دیا: چـ... چی تد منو دوست نداری؟
ته: تا دیروز اویزونم بودی یکم بهت رو دادم فک نکن دوست دارم بعدشم برای باز هزارم من کس دیگه ای رو دوست دارم
دیا: کیو
منو اورد جلوی خودش
ته: مهموله دارم فعلا
رفتم سوار ماشینش شدم و بردم عمارت کیم
کوک: مامان چه گیری دادیا همش باید مزاحم خانم کیم بشیم
ته: دیگه مهموله دست من ندین
یونا: کیم ته مثل ادم بتمرگ خبر دارم ریدی به دختر عموت
ته: خوب کردم فعلا
رونا: شما دوتا انقدر باهم رسمی نباشین اوکی
ته: خداحافط خر پیر مادربزرگ خداحافظ مامان نعنا خداحافظ خود نعنا
کوک: فعلا
رفت بیرون
یونا: قضیه ی خر پیر مادربزرگ چیه
کوک: خیال کنم اینه که بخ شما میگعت خر پیرو چون مادرشین بعد الان چون عروس مادر بزرگشین اینو میگه
که باز کیم تهیونگ برگشت
ته: مردک خر عوضی من بیط تا ساعت ۱۱ میمونم چون زیاد کار کردی کاری برات نداریم برو خونه گمشو احمق بزدل " عصبی "
یونا: خوبی
ته: باید جواب پس بدم " عصبی "
یونا: الو سلام جین
خیلی مظلوم نشست
ته: غلط کردم
یونا: افرین افرین
کوک: مگه غلطم میکنن
ته: ای خرگوش شیطون
از دستش فرار کردم
کوک: " زبون در اورد "
بلند شدو دنبالم دویید و منم عرار می کردم
ته: خرگوش تخس
کوک: فشار را از اعماق وجود احساس کن کیم تهیونگ
که گرفتم و شروع به قلقلک دادنم کرد
کوک: خخخخخخخخخخخخخخ اخ دلم گوه خودرم " خنده "
ته: اینبار از خیرت میگذرم
کوک:......
جیا: استاد جانگ افسر اویزون کیم نمیاد؟
هانا: چشمتو از روی ناموس بقیه بگیر
جیا: اخه خیلی خذاب بود میخوامش
ته: شرمنده من کس دیگه ای رو مد نظر دارم
سوجون: چرا باید یه افسر تو کلاسمون باشه؟
هوپی: چون من الان یه استادم و نمیتونم اسلحه با خودم حمل کنم باید کسی باشه تا دارو دسته ی جونگ گیو بلایی سرتون نیارن
جیا: اخه چرا افسر به این جذابی
ته: نه تو نه تو هیچ کدومتونو من مد نظر ندارم
هانا: کوک خیلی بد شدا
کوک: چی بد شد
هوپی: دارم میگم کتاباتون روی میز
۶ ساعت بعد
هوپی: اتمام کلاس بقیش باشه برای فردا
هانول: کوک بیا بریم.....
ته: جناب جئون به دستور مادرت و خر پیر باید بری عمارت کیم پاشو
جیا: خر پیر کیه؟
کوک: به مادرش میگه خر پیر مادربزرگ
میسو: حیف شد فعلا
کوک: من چه گناهی کردم به دستو اینا همش باید اونجا باشم
هانا: میشه بگین تو کل روز چیکار میکنین
ته: میام اینجا بعد شیش ساعت میرم عمارت کیم بعد ۱ ساعت میرم سرکار بعدش تا ساعت ۱۱ شب تو اداره بعدشم خونه ی خودم تغریبا اینطوریه برنامم
جیا: بیاین بریم افسر اویزون دیا کارتون داره
به همراه افسر کیم و بقیه رعتیم بیرون
دیا: کیم تهیونگ من عاشقتم
همه: اووووووووو قبول کن قبول کن
ته: آ منم ازت متنفرم فعلا یه کار مهم دارم باید اینو برسونم خر شرک
دیا: چـ... چی تد منو دوست نداری؟
ته: تا دیروز اویزونم بودی یکم بهت رو دادم فک نکن دوست دارم بعدشم برای باز هزارم من کس دیگه ای رو دوست دارم
دیا: کیو
منو اورد جلوی خودش
ته: مهموله دارم فعلا
رفتم سوار ماشینش شدم و بردم عمارت کیم
کوک: مامان چه گیری دادیا همش باید مزاحم خانم کیم بشیم
ته: دیگه مهموله دست من ندین
یونا: کیم ته مثل ادم بتمرگ خبر دارم ریدی به دختر عموت
ته: خوب کردم فعلا
رونا: شما دوتا انقدر باهم رسمی نباشین اوکی
ته: خداحافط خر پیر مادربزرگ خداحافظ مامان نعنا خداحافظ خود نعنا
کوک: فعلا
رفت بیرون
یونا: قضیه ی خر پیر مادربزرگ چیه
کوک: خیال کنم اینه که بخ شما میگعت خر پیرو چون مادرشین بعد الان چون عروس مادر بزرگشین اینو میگه
که باز کیم تهیونگ برگشت
ته: مردک خر عوضی من بیط تا ساعت ۱۱ میمونم چون زیاد کار کردی کاری برات نداریم برو خونه گمشو احمق بزدل " عصبی "
یونا: خوبی
ته: باید جواب پس بدم " عصبی "
یونا: الو سلام جین
خیلی مظلوم نشست
ته: غلط کردم
یونا: افرین افرین
کوک: مگه غلطم میکنن
ته: ای خرگوش شیطون
از دستش فرار کردم
کوک: " زبون در اورد "
بلند شدو دنبالم دویید و منم عرار می کردم
ته: خرگوش تخس
کوک: فشار را از اعماق وجود احساس کن کیم تهیونگ
که گرفتم و شروع به قلقلک دادنم کرد
کوک: خخخخخخخخخخخخخخ اخ دلم گوه خودرم " خنده "
ته: اینبار از خیرت میگذرم
کوک:......
۷.۴k
۲۵ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.