نمیدانم چرا

نمیدانم چرا
وقتی به آغوش میگیرمت
دیگر به هیچ چیز،
فکر نمیکنم ..
شاید ، آغوش تو،
بُن بست تمام افکارم است ...

#مانی_دانته
دیدگاه ها (۳)

بخت آن ندارم که یارم کند یاد منحال من که گوید که گوید به صیا...

‌نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفتپرده ی خلوت این غمکده با...

خسـته تر از آنــم که بگــویم به چه علت...#یاسر_قنبرلو

‌فاصله ی ما تا مرگ گاهی فقط به اندازه ی یک نفر است. این یک ن...

وقتی به بن بست رسیدی ...وقتی به جایی رسیدی که به نظرت آمد ای...

عجیب دلتنگ شده ام....نمیدانمشاید برای تویا شاید برای دیروزها...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط