دنیای تو !
پارت : سوم
داشتم میرفتم که استرس داشتم
جیمین : نگران نباش
جنی : آخه
جیمین: اون برای خودت میگه
جنی : چرا چرا شما ها می تونید برید چرا من نه چرا من باید همیشه تو قصر زندانی باشم ولی شماها آزاد ؟
جیمین ویو
واقع جوابی به این سوال هاش نداشتم ولی قط پدر دلیلی دار وای دلم برا خواهر کوچولو ام می سوخت که تو این چند سال شاید یک یا دوبار رفته باش بیرون قصر ولی هیچی نگفتم
جیمین: احتمال پدر دلیل قانع کننده ای دارع
جنی : من ...
جیمین : اشتباه بزرگی کردی جنی
جنی : باش
جنی ویو
رفتیم به قصر وقتی در باز کرد خدمت کار با قیافه عصبانی بابا روبه رو شدم سرم انداختم پایین رفتم ک برم به اتاقم که با صداش برگشتم دادی زد
جین : مگه نگفتم نرو بیرون
جنی : من ...
جین : تو تصمیم گرفتی از این تصمیم من نافرمانی کنی ارع
جنی : نه من می خواستم برم بیرون
جین : تو غلط کردی تو هنوز آنقدر عقل آت نمی رسد تصمیم بگیری
جنی : قطره ای اشک از چشم ام ریخت چرا چرا نرسید «داد» همیشه همین می کی اصل درک می کنی ک هیچ خاطره ای از زندگی تو بیرون از قصر نداشته باشی چه حسی داره نه اصل می دونی با حسرت نگاه کردن به زندیک برادرات ک همیشه آزاد آن چ حسی داره تو فقدر من تو این قصر زندانی کردی همین
جنی بدون اجازه دادن به جین که حرفی بزنه رفت تو اتاق اشک هاش جاری شد
جیسو : جین زیاد روی کردی
جین : دختره چشم سفید هرچی بزرگ تر میشه کنترل اش سخت تر اع
کوک : چرا باهاش این جوری می کنی
جین : یااا تو هم از اون دفاع نکن
جیمین رفت دم در
جیمین : تق تق میشه بیام تو
جنی : بیاتو
جیمین : گریه کردی
جنی : نه حساسیت
جیمین : ناراحت نباش پرنسس کوچولو
جنی : اون از دستم عصبانی
جیمین: به خاطره خودت بود
جنی : ...
جیمین : گریه نکن منم گریه آم میگیر
جنی رفت تو آغوش جیمین تا تونست گریه کرد
جیمین ویو
گریه جنی سنگ آب می کرد دلم می خواد به خاطره حال خواهر کوچولو ام گریه کنم ولی باید محکم پشت اش باشم اون مهم ترین فرد زندگی ام بود
جیمین : خالی شدی ...؟
جنی : ارع
جیمین: چیزی نی می خوای ؟
جنی : نه ولی چشمم می سوزه
جیمین : به خاطره گریه اس دکتر بگم بیاد ؟
جنی : نه به خوب ام خوب میشم
جیمین : اوکی فرشته کوچولو من رفتم به خواب
جیمین از اتاق آمدم بیرون رفتم پایین که با چهره ناراحت
کوک مامان روبه رو شدم
جیسو : حالش خوبه ؟
جیمین : نه واقع
کوک : می خوای من برم پیشیش ؟
جیمین: نه خواب
یک هفته بعد
تو این یک هفته جنی از اتاق بیرون نیومد
جیسو : جین وقته شه که بری از دلش در بیاری
جین : اما ...
جیمین : حق با مامان باید بری
جین : باش بابا
جین ویو
تا حالا نشد بود یک هفته جنی نبینم تو این یک هفته قصر تو آرامش بدی بود و شادی همیشه کی نداشت دلم برای دختر کوچولوم تنگ شده
جین : تق تق میشه بیام تو ؟
جنی : بفرماید
جین : حالت خوب
جنی : مهم ؟
جین : معلوم مهم هرچقدر ام ناراحت باشم تو دختر کوچولو خودمی
جنی : خر نمیشم
جین : یااااا
جنی : چی خوب
جین : قهری ؟
جنی : ارع
جین : خوب میشه نباشی ؟
جنی : باید فکر کنم
جین : یاااااااااا من پادشاه یک مملکت ام
جنی : فاقد اهمیت
جین : چی تو تربیت تو کم گذاشتم ؟
جنی : نمی دونم ؟
جین رفتم بوسه ای رو سرش گذشتم
جین: دوست شو دیگه
جنی : باش بابا
یک هفته بعد روزی که قرار خانواده مین میان
#سم #طنز_بی_تی_اس #طنز_کیدراما
#بی_تی_اس #میکس_کره_ای #کیوت #استری_کیدز #Stray_kids #Straykids #ارمی #اکسو #بلک_پینک #کیپاپ #کیپاپر #بی_تی_اس #اکسو #کیوت #سریال_کره_ای #کیدراما #کیدرامر #ارمی #کیپاپ #ویسگون #کلیپ #زیبایی_حقیقی
داشتم میرفتم که استرس داشتم
جیمین : نگران نباش
جنی : آخه
جیمین: اون برای خودت میگه
جنی : چرا چرا شما ها می تونید برید چرا من نه چرا من باید همیشه تو قصر زندانی باشم ولی شماها آزاد ؟
جیمین ویو
واقع جوابی به این سوال هاش نداشتم ولی قط پدر دلیلی دار وای دلم برا خواهر کوچولو ام می سوخت که تو این چند سال شاید یک یا دوبار رفته باش بیرون قصر ولی هیچی نگفتم
جیمین: احتمال پدر دلیل قانع کننده ای دارع
جنی : من ...
جیمین : اشتباه بزرگی کردی جنی
جنی : باش
جنی ویو
رفتیم به قصر وقتی در باز کرد خدمت کار با قیافه عصبانی بابا روبه رو شدم سرم انداختم پایین رفتم ک برم به اتاقم که با صداش برگشتم دادی زد
جین : مگه نگفتم نرو بیرون
جنی : من ...
جین : تو تصمیم گرفتی از این تصمیم من نافرمانی کنی ارع
جنی : نه من می خواستم برم بیرون
جین : تو غلط کردی تو هنوز آنقدر عقل آت نمی رسد تصمیم بگیری
جنی : قطره ای اشک از چشم ام ریخت چرا چرا نرسید «داد» همیشه همین می کی اصل درک می کنی ک هیچ خاطره ای از زندگی تو بیرون از قصر نداشته باشی چه حسی داره نه اصل می دونی با حسرت نگاه کردن به زندیک برادرات ک همیشه آزاد آن چ حسی داره تو فقدر من تو این قصر زندانی کردی همین
جنی بدون اجازه دادن به جین که حرفی بزنه رفت تو اتاق اشک هاش جاری شد
جیسو : جین زیاد روی کردی
جین : دختره چشم سفید هرچی بزرگ تر میشه کنترل اش سخت تر اع
کوک : چرا باهاش این جوری می کنی
جین : یااا تو هم از اون دفاع نکن
جیمین رفت دم در
جیمین : تق تق میشه بیام تو
جنی : بیاتو
جیمین : گریه کردی
جنی : نه حساسیت
جیمین : ناراحت نباش پرنسس کوچولو
جنی : اون از دستم عصبانی
جیمین: به خاطره خودت بود
جنی : ...
جیمین : گریه نکن منم گریه آم میگیر
جنی رفت تو آغوش جیمین تا تونست گریه کرد
جیمین ویو
گریه جنی سنگ آب می کرد دلم می خواد به خاطره حال خواهر کوچولو ام گریه کنم ولی باید محکم پشت اش باشم اون مهم ترین فرد زندگی ام بود
جیمین : خالی شدی ...؟
جنی : ارع
جیمین: چیزی نی می خوای ؟
جنی : نه ولی چشمم می سوزه
جیمین : به خاطره گریه اس دکتر بگم بیاد ؟
جنی : نه به خوب ام خوب میشم
جیمین : اوکی فرشته کوچولو من رفتم به خواب
جیمین از اتاق آمدم بیرون رفتم پایین که با چهره ناراحت
کوک مامان روبه رو شدم
جیسو : حالش خوبه ؟
جیمین : نه واقع
کوک : می خوای من برم پیشیش ؟
جیمین: نه خواب
یک هفته بعد
تو این یک هفته جنی از اتاق بیرون نیومد
جیسو : جین وقته شه که بری از دلش در بیاری
جین : اما ...
جیمین : حق با مامان باید بری
جین : باش بابا
جین ویو
تا حالا نشد بود یک هفته جنی نبینم تو این یک هفته قصر تو آرامش بدی بود و شادی همیشه کی نداشت دلم برای دختر کوچولوم تنگ شده
جین : تق تق میشه بیام تو ؟
جنی : بفرماید
جین : حالت خوب
جنی : مهم ؟
جین : معلوم مهم هرچقدر ام ناراحت باشم تو دختر کوچولو خودمی
جنی : خر نمیشم
جین : یااااا
جنی : چی خوب
جین : قهری ؟
جنی : ارع
جین : خوب میشه نباشی ؟
جنی : باید فکر کنم
جین : یاااااااااا من پادشاه یک مملکت ام
جنی : فاقد اهمیت
جین : چی تو تربیت تو کم گذاشتم ؟
جنی : نمی دونم ؟
جین رفتم بوسه ای رو سرش گذشتم
جین: دوست شو دیگه
جنی : باش بابا
یک هفته بعد روزی که قرار خانواده مین میان
#سم #طنز_بی_تی_اس #طنز_کیدراما
#بی_تی_اس #میکس_کره_ای #کیوت #استری_کیدز #Stray_kids #Straykids #ارمی #اکسو #بلک_پینک #کیپاپ #کیپاپر #بی_تی_اس #اکسو #کیوت #سریال_کره_ای #کیدراما #کیدرامر #ارمی #کیپاپ #ویسگون #کلیپ #زیبایی_حقیقی
۱۱.۵k
۰۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.