لباسها افسانه ی خاص خودشان را دارند ،گاهی یک پیراهن ساده
لباسها افسانه ی خاص خودشان را دارند ،گاهی یک پیراهن ساده ی نخی برایت عزیزتر از ترمه و ابریشم می شود و گاهی آنقدر خسته ات می کند که دوست داری با آن حتی کناره های سینک و گوشه های کابینت را تمیز کنی. همه چیز بستگی به یک سری شرایط خاص دارد. اینکه به چه مناسبت خریده باشی. اینکه چطور خریده باشی و یا اینکه چه کسی برایت خریده باشد. تمام اینها دست به دست هم میدهد تا بفهمی چه مدت طول میکشد تا از آن لباس دلزده شوی . مثل این لباس صورتی ام که پر از تور و روبان و پولک و حاشیه های براق بود. همانکه شب عروسی دایی بزرگم پوشیده بودم. حساب این لباس از تمام لباسهایم جدا بود. حتی وقتی که برایم کوچک شده بود. دلم نمی آمد از خودم دورش کنم . این از همان دسته لباس هایی بود که آدم با صد دست ابریشم خالص هم حاضر نیست تاخت بزند . دوست داشتن لباسها بستگی به یک سری شرایط خاص دارد و چه چیزی خاص تر از هنر دست مادر که این لباس زیبا را برایم دوخته بود. انگار آرامش را به آن کوک زده بود. هر بار که می پوشیدمش از جلوی آیینه جم نمی خوردم. فقط حیف... حیف که نشد پا به پای من بزرگ شود....حیف!
فلورا سام
فلورا سام
۷۸۶
۰۵ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.