my life isa disaster
my life isa disaster
زندگی فاجعه ی من
پارت ۱۷:
تهیونگ: بگو چی میخای!
الکس: یادته یه سال پیش میخاستی ۵ میلیون دلار بهم بدی....ولی ندادی هه(پوزخند)
تهیونگ: گفتی در عوض بهم یه بار اسلحه میدی ولی همش فیک بود!
الکس: این دیگه مشکل خودته
الکس: تا سه میشمارم اگه دادی که دادی ندادی جلو چشمات عشقت و میکشم
الکس: یک!
ا.ت: تهیو....
الکس: دو!
ا.ت: چکار میکن....
تهیونگ ویو:
الکس میخاست بگه سه که یهو ا.ت رو هل دادم کنار و از جیبم اسلحم رو در اوردم و زدم به مغز الکس(هدشات...یه🗿)
دیدم ا.ت داره نفس نفس میزنه رفتم سمتش و گفتم چیزی نیست بلند شد، ببخشید مجبور شدم هولت بدم
ا.ت: عا...تهیونگ...پام
دیدم زانوش زخمی شده....سریع از توی داشبرد ماشین بانداز و بتادین اوردم و زانوش و زد عفونی کردم و بستمش....براید استایل بغلش کردم بردمش گذاشتمش تو ماشین خودمم سوار شدم و به سمت عمارت حرکت کردم
(۴۰ دقیقه بعد)
دوباره براید بغلش کردم و بردمش توی عمارت
تهیونگ: آجوماااا
اجوما اومد پیشم و تا ا.ت و دید گفت
اجوما: وای خداروشکر که حالش خوبه
ا.ت رو گذاشتم زمین اجوما دستش و گرفت و بردش تو اتاقش
ادامه دارد....
زندگی فاجعه ی من
پارت ۱۷:
تهیونگ: بگو چی میخای!
الکس: یادته یه سال پیش میخاستی ۵ میلیون دلار بهم بدی....ولی ندادی هه(پوزخند)
تهیونگ: گفتی در عوض بهم یه بار اسلحه میدی ولی همش فیک بود!
الکس: این دیگه مشکل خودته
الکس: تا سه میشمارم اگه دادی که دادی ندادی جلو چشمات عشقت و میکشم
الکس: یک!
ا.ت: تهیو....
الکس: دو!
ا.ت: چکار میکن....
تهیونگ ویو:
الکس میخاست بگه سه که یهو ا.ت رو هل دادم کنار و از جیبم اسلحم رو در اوردم و زدم به مغز الکس(هدشات...یه🗿)
دیدم ا.ت داره نفس نفس میزنه رفتم سمتش و گفتم چیزی نیست بلند شد، ببخشید مجبور شدم هولت بدم
ا.ت: عا...تهیونگ...پام
دیدم زانوش زخمی شده....سریع از توی داشبرد ماشین بانداز و بتادین اوردم و زانوش و زد عفونی کردم و بستمش....براید استایل بغلش کردم بردمش گذاشتمش تو ماشین خودمم سوار شدم و به سمت عمارت حرکت کردم
(۴۰ دقیقه بعد)
دوباره براید بغلش کردم و بردمش توی عمارت
تهیونگ: آجوماااا
اجوما اومد پیشم و تا ا.ت و دید گفت
اجوما: وای خداروشکر که حالش خوبه
ا.ت رو گذاشتم زمین اجوما دستش و گرفت و بردش تو اتاقش
ادامه دارد....
۱۲.۵k
۲۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.