پادشاه و ملکه پارت 2
جیسو
دیدم به زور منو گرفتن با داد ولم کنید پدر و مادرم به دنبالم خانوادمو به زور از ترس اینکه منو نکشند با چقو هیچی نمی تونستن بکنن بجز گریه کرد و با این ناراحتی بی هوش شدم و از حال رفتم
وقطی چشامو باز کردم که توی یک قصر بزرگ بودم همه ی تیکه های لباسام تیکه تیکه شده بودنند وقتی پاشدم دستام بسته شده بود با تناب انقدر خودمو به اون شیشه زدم با اینکه از دستم خون میومد برام مهم نبود که صدای سربازا اومد داشتم فرار می کردم که به یه دیوار بر خورد هیچ جای فراری نبود
توی همون لحضه دستم به چراغ افتاد ویه دری باز شد برام مهم نبود فقط این برام مهم بود برم پیش پدر و مادرم
جین
توی اتاق مخفی بودم داشتم به گلام اب می دادم
جیسو
به اتاق بزرگ رفتم و کلی گل دیدم و دیدم یک پنجره ی بزرگی دیدم با سرعت به طرف پنجره خودمو روی دیوار چسبوندم
جین
یه دختری با لباس سفید با موهای سیاه اینجا که داشت میوفتاد
جیسو
داشتم لیز می خوردم یهو منو گرفت به قول پدرم وات فاخ
یه حس عجیبی بهم دست داد
خودمو چر خوندم که منو به دیوار چسبونده بود
تا پارت بعد
دیدم به زور منو گرفتن با داد ولم کنید پدر و مادرم به دنبالم خانوادمو به زور از ترس اینکه منو نکشند با چقو هیچی نمی تونستن بکنن بجز گریه کرد و با این ناراحتی بی هوش شدم و از حال رفتم
وقطی چشامو باز کردم که توی یک قصر بزرگ بودم همه ی تیکه های لباسام تیکه تیکه شده بودنند وقتی پاشدم دستام بسته شده بود با تناب انقدر خودمو به اون شیشه زدم با اینکه از دستم خون میومد برام مهم نبود که صدای سربازا اومد داشتم فرار می کردم که به یه دیوار بر خورد هیچ جای فراری نبود
توی همون لحضه دستم به چراغ افتاد ویه دری باز شد برام مهم نبود فقط این برام مهم بود برم پیش پدر و مادرم
جین
توی اتاق مخفی بودم داشتم به گلام اب می دادم
جیسو
به اتاق بزرگ رفتم و کلی گل دیدم و دیدم یک پنجره ی بزرگی دیدم با سرعت به طرف پنجره خودمو روی دیوار چسبوندم
جین
یه دختری با لباس سفید با موهای سیاه اینجا که داشت میوفتاد
جیسو
داشتم لیز می خوردم یهو منو گرفت به قول پدرم وات فاخ
یه حس عجیبی بهم دست داد
خودمو چر خوندم که منو به دیوار چسبونده بود
تا پارت بعد
۱۴.۷k
۲۳ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.