بچه ها تکپارتی نامجون برایه مهحاب عزیز

بچه‌ها‌تکپارتی‌نامجون‌برایه‌مهحاب‌عزیز
ویو‌مهتاب
سلام‌من‌مهتابم‌ایرانیم‌و‌طرفداره‌گروه‌بی‌تی‌اسم‌
بای‌سمم‌نامجونه‌امروز‌قراره‌برم‌کره‌خیلی‌ذوق‌دارم
پایان‌ویو
مهتاب:مامان‌بابا‌دوستون‌دارم
(فلشبک‌به‌کره)
مهتاب:الان‌۲روزه‌اومدم‌کره‌وتویه‌کافه‌کار‌میکنم
سئول‌فوقولادس
همچی‌اوکی‌بود‌تا‌۳شنبه
(فلشبک‌به‌سه‌شنبه)
؟:امم‌سلام‌ببخشید‌
مهتاب‌:سلام‌امروز‌کافه‌رزروه
؟:امم‌میدنم‌برایه‌ماست
مهتاب‌:سرمو‌اوردم‌بالا‌بادیدن‌اعضا‌‌ونامجون‌برگانم‌همونجا‌ریخ
وتا‌کمر‌خم‌شدم
مهتاب:پوزش‌منو‌قبول‌کنید‌بخدا‌نمیدونستم‌شمایید(تعظیم‌واسترس)
نامجون:نه‌نه‌نیازی‌به‌عذرخواهی‌نیست‌‌من‌مقصرم‌خودمو‌معرفی‌نکردم
نامجونم‌کیم‌نامجون‌‌
مهتاب:امم‌منم‌مهتابم(سرخ‌شده)
میشناسمتون‌نامجونین‌ملقب‌‌به‌RM‌قبلنم‌رپر‌مانستر‌بودید
نامجون:او‌و‌چقد‌راجبم‌اطلاعات ‌داری
مهتاب‌:پسرا‌رفتن‌سر‌میز‌غذا‌وشروع‌کردن‌به‌خوشگذرونی‌کل‌تایم
هواسم‌به‌نامجون‌بود
(فلشبک‌به‌رفتن‌پسرا)
مهتاب‌داشتم‌میزو‌جم‌کردم‌میخواستم‌ظرفارو‌بشورم‌که‌پشت‌یه‌ظرف‌
یه‌کارت‌بود‌
*کاترته)
سلام‌دختر‌جون*******‌این‌شمارمه‌بعدا‌بیاکنسرتم‌
*روز‌کنسرت*
نامجون:‌ای‌اهنگو‌تقدیم‌میکنم‌به‌زیبا‌ترین‌دختری‌که‌دیدم
(بعدم‌دست‌مهتابو‌میگره‌ومیاره‌ر‌واستیج)
نامجون:مهتاب‌من‌دوست‌دارم‌‌بامن‌ازدواج‌میکنی
مهتاب‌:بلهههههههههه(جیغ)
(بعد‌همو‌میبوسن)