هما قسیم
بانو "هما قسیم" شاعر افغانستانی، در سال ۱۳۴۸ خورشیدی، در شهر کابل در یک خانواده متدین و علمپرور زاده شد.
وی بعد از پایان دورهی تحصیلی، مدیر مدرسهی مریم کابل شد.
در سال ۱۹۹۵ میلادی، شوهرش توسط طالبان کشته شد و او مجبور شد به همراه سه فرزندش به کشور پاکستان پناهنده و در شهر اسلامآباد ساکن شود و در سال ۲۰۰۰ با حمایت سازمان ملل متحد، به فنلاند کوچ و آنجا ماندگار شد.
وی در فنلاند، نهادی برای افغانستانیهای مقیم فنلاند تاسیس و به امورات هموطنان خود پرداخت و خود نیز در آنجا ادامه تحصیل داد و مدرک کارشناسی ارشد را دریافت کرد.
▪نمونهی شعر:
(۱)
از شانس بد درد ما را درمان نرسید
کس به داد ما و این دل نالان نرسید
فریاد زدیم، به سوی این و آن دویدیم
حتی این داد ما به گوش آسمان نرسید
عدهای از جنگ مردن، عدهای از فقر
این حال زار ما به سر و سامان نرسید
هر کس به طریقی ظلم و ستم نمود
از ترس این و آن حرفی به زبان نرسید
عدهای از طیاره افتادند و پرپر شدند
عدهای در مرز مردند، آب و نان نرسید
حیف این خانه که ویران شد و رفت
کس به داد نردم بیخانمان نرسید
سالها گذشت از عمر ما، اما
این جنگ و کشتار به پایان نرسید.
(۲)
تو قصهای تلختری ز من داری وطن
ز غم و اندوه بسیار سخن داری وطن
ندیدم فارغ تو را لحظهای ز اندوه و درد
هزار زخم و هزار وصله به تن داری وطن
سر و پا غرق درد و سراسر قصهات غمگین
تو صدها مار افعی در بدن داری وطن
غبار غم گرفته، تو را هر لحظه تار میبینم
هزار اندر هزار اهریمن داری وطن
وطن جان! تو غمگینترین ملک جهانی
به جای گل تو خون در دهن داری وطن.
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی (رها)
منابع
- هفتهنامهی سبزمنش، شمارههای ۹۱ و ۹۸
@The_voice_of_Afghanistan_women
www.sabzmanesh.net
وی بعد از پایان دورهی تحصیلی، مدیر مدرسهی مریم کابل شد.
در سال ۱۹۹۵ میلادی، شوهرش توسط طالبان کشته شد و او مجبور شد به همراه سه فرزندش به کشور پاکستان پناهنده و در شهر اسلامآباد ساکن شود و در سال ۲۰۰۰ با حمایت سازمان ملل متحد، به فنلاند کوچ و آنجا ماندگار شد.
وی در فنلاند، نهادی برای افغانستانیهای مقیم فنلاند تاسیس و به امورات هموطنان خود پرداخت و خود نیز در آنجا ادامه تحصیل داد و مدرک کارشناسی ارشد را دریافت کرد.
▪نمونهی شعر:
(۱)
از شانس بد درد ما را درمان نرسید
کس به داد ما و این دل نالان نرسید
فریاد زدیم، به سوی این و آن دویدیم
حتی این داد ما به گوش آسمان نرسید
عدهای از جنگ مردن، عدهای از فقر
این حال زار ما به سر و سامان نرسید
هر کس به طریقی ظلم و ستم نمود
از ترس این و آن حرفی به زبان نرسید
عدهای از طیاره افتادند و پرپر شدند
عدهای در مرز مردند، آب و نان نرسید
حیف این خانه که ویران شد و رفت
کس به داد نردم بیخانمان نرسید
سالها گذشت از عمر ما، اما
این جنگ و کشتار به پایان نرسید.
(۲)
تو قصهای تلختری ز من داری وطن
ز غم و اندوه بسیار سخن داری وطن
ندیدم فارغ تو را لحظهای ز اندوه و درد
هزار زخم و هزار وصله به تن داری وطن
سر و پا غرق درد و سراسر قصهات غمگین
تو صدها مار افعی در بدن داری وطن
غبار غم گرفته، تو را هر لحظه تار میبینم
هزار اندر هزار اهریمن داری وطن
وطن جان! تو غمگینترین ملک جهانی
به جای گل تو خون در دهن داری وطن.
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی (رها)
منابع
- هفتهنامهی سبزمنش، شمارههای ۹۱ و ۹۸
@The_voice_of_Afghanistan_women
www.sabzmanesh.net
۶.۴k
۱۸ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.