پارت2 فیک ارباب بی رحم من
فلش به بار <هم کوک هم ا.ت تازه رسیدن>
ویو کوک
رفتم داخل همه جا بوی سیگار و الکل میداد که من به این بو عادت داشتم
ازهمون اول مهمونی یه دختر چشممو گرفت ؛یه دختر گوگولی با لباس قرمز و بدنی سفید که داشت با دوستش حرف میزد
به زور چشممو ازش برداشتمو رفتم پیش اقای کانگ سو(بابای ا.ت) که بلند شد و گفت:
%اوه سلام جعون
-بهتر زود انقدر صمیمی نشی و اقای جعون صدام کنی
کوک رو به نه میگه:
-ته تو برو یکم نوشیدنی بخور تا منم بیام
ته=باشه سعی کن زود تمومش کنی
ویو ا.ت
اومدیم بار که تا رسیدیم یه دختر دوید سمتم و بعد نزدیکم شد دیدم دیانا بود(دوست ا.ت و همسایشون)اومدو پرید بغلم و گفت:
دیانا=اههههههههه....دختر چه خوب که اومدی اینجا حوصلم سر رفته بود
+تو اینجا چیکار میکنی
دیانا=منم اومدم پسرارو دید بزنم...هههههه(خنده)
+برو گمشو بیشعر هول(با شوخی)
دیانا=خوب بیا بریم بشینیم
رفتیم با دیانا سر یکی از میزا نشستیم و من یه نوشیدنی بدون الکل سفارش دادمو دیانا یه ابجو 50درصد.همین طوری که داشتم با دیانا حرف میزدم دیدم که بابام داره با یه مردی قمار بازی میکنه امیدوارم نبازه.پس بلند شدمو رفتم تا یه سروگوشی اب بدم .
(رفت پیش باباش)
+بابایی...چه خبرا
%اوههه..دختر گلم...هیچی فعلا من جلوعم(بچه ها بابای ا.ت فقط تو بار باهاش خوب رفتار میکنه)
+خوبه پس
-اقای کانگ ایشون دخترتونن
%بله
-چند سالشه
20%سالشه و رشته طراحی لباس خونده
-اوهوم...خوبه
ویو کوک
با اقای کانگ قرار بود 3 دست بازی کنیم 2دست اولو اون برد اما بعد من زدم جلو و بازی رو بردم که اقای کانگ گفت:
%خب شرطت چیه اقای جعون(عصبی)
-من دخترتو برای بردگی میخوام(پوزخند)
% باشه قبوله ....میرم صداش کنم
کانگ رفت پیش ا.ت و جریانو بهش گفت و ا.ت که شوکه شده بود با عصبانیت گفت:
+من هیچ جا نمیرم (داد)
%توغلط میکنی که نمیری
+نمیرم میخوای چیکار کنی
(بچه ها وقتی علامت*میزارم یعنی راوی میگه)
*بابای ا.ت دستشو میبره بالا تا به ا.ت سیلی بزنه که دستش تو هوا میمونه و ا.ت که منتظر سیلی باباش بود دستش رو از رو چشاش بر میداره میبینه همون اقایی که با باباش قمار بازی میکرد(ا.ت اسم کوک رو نمیدونه)مانع باباش شده
کوک رو به بابای ا.ت
-دیگه نبینم بخوای دست رو اموال من بلند کنی....فهمیدی(با داد)
%با..باشه
ویو ا.ت
از صدای بلند اون مرده گریم گرفته بود چون به صداهای بلند فوبیا داشتم.بابام رفت که یهو اون مرده برگشت سمتم و گفت.....
ادامه در پارت بعد🌈
شرایط پارت بعد:5 فالور
ویو کوک
رفتم داخل همه جا بوی سیگار و الکل میداد که من به این بو عادت داشتم
ازهمون اول مهمونی یه دختر چشممو گرفت ؛یه دختر گوگولی با لباس قرمز و بدنی سفید که داشت با دوستش حرف میزد
به زور چشممو ازش برداشتمو رفتم پیش اقای کانگ سو(بابای ا.ت) که بلند شد و گفت:
%اوه سلام جعون
-بهتر زود انقدر صمیمی نشی و اقای جعون صدام کنی
کوک رو به نه میگه:
-ته تو برو یکم نوشیدنی بخور تا منم بیام
ته=باشه سعی کن زود تمومش کنی
ویو ا.ت
اومدیم بار که تا رسیدیم یه دختر دوید سمتم و بعد نزدیکم شد دیدم دیانا بود(دوست ا.ت و همسایشون)اومدو پرید بغلم و گفت:
دیانا=اههههههههه....دختر چه خوب که اومدی اینجا حوصلم سر رفته بود
+تو اینجا چیکار میکنی
دیانا=منم اومدم پسرارو دید بزنم...هههههه(خنده)
+برو گمشو بیشعر هول(با شوخی)
دیانا=خوب بیا بریم بشینیم
رفتیم با دیانا سر یکی از میزا نشستیم و من یه نوشیدنی بدون الکل سفارش دادمو دیانا یه ابجو 50درصد.همین طوری که داشتم با دیانا حرف میزدم دیدم که بابام داره با یه مردی قمار بازی میکنه امیدوارم نبازه.پس بلند شدمو رفتم تا یه سروگوشی اب بدم .
(رفت پیش باباش)
+بابایی...چه خبرا
%اوههه..دختر گلم...هیچی فعلا من جلوعم(بچه ها بابای ا.ت فقط تو بار باهاش خوب رفتار میکنه)
+خوبه پس
-اقای کانگ ایشون دخترتونن
%بله
-چند سالشه
20%سالشه و رشته طراحی لباس خونده
-اوهوم...خوبه
ویو کوک
با اقای کانگ قرار بود 3 دست بازی کنیم 2دست اولو اون برد اما بعد من زدم جلو و بازی رو بردم که اقای کانگ گفت:
%خب شرطت چیه اقای جعون(عصبی)
-من دخترتو برای بردگی میخوام(پوزخند)
% باشه قبوله ....میرم صداش کنم
کانگ رفت پیش ا.ت و جریانو بهش گفت و ا.ت که شوکه شده بود با عصبانیت گفت:
+من هیچ جا نمیرم (داد)
%توغلط میکنی که نمیری
+نمیرم میخوای چیکار کنی
(بچه ها وقتی علامت*میزارم یعنی راوی میگه)
*بابای ا.ت دستشو میبره بالا تا به ا.ت سیلی بزنه که دستش تو هوا میمونه و ا.ت که منتظر سیلی باباش بود دستش رو از رو چشاش بر میداره میبینه همون اقایی که با باباش قمار بازی میکرد(ا.ت اسم کوک رو نمیدونه)مانع باباش شده
کوک رو به بابای ا.ت
-دیگه نبینم بخوای دست رو اموال من بلند کنی....فهمیدی(با داد)
%با..باشه
ویو ا.ت
از صدای بلند اون مرده گریم گرفته بود چون به صداهای بلند فوبیا داشتم.بابام رفت که یهو اون مرده برگشت سمتم و گفت.....
ادامه در پارت بعد🌈
شرایط پارت بعد:5 فالور
۱.۴k
۰۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.