عاشقانه
عمری کنارت بودم و گهگاه دیدی
حتی همان هم با کمی اکراه دیدی !
آهسته از دنیای چشمانم بریدی...
شاید تو هم چشمِ مرا بدخواه دیدی
رفتی بسوی بخت و اقبال بلندت...
تا قدِ اقبالِ مرا کوتاه دیدی!
هرشب میانِ شعرِ من بودی و تا من...
صدها هزاران سالِ نوری راه دیدی
نام تو را در سطر اول می نشاندم
این شدکه خود را همطرازِ ماه دیدی
امری طبیعی بود از جایی که بودی
من را که سطر آخرم در چاه دیدی !
حتی همان هم با کمی اکراه دیدی !
آهسته از دنیای چشمانم بریدی...
شاید تو هم چشمِ مرا بدخواه دیدی
رفتی بسوی بخت و اقبال بلندت...
تا قدِ اقبالِ مرا کوتاه دیدی!
هرشب میانِ شعرِ من بودی و تا من...
صدها هزاران سالِ نوری راه دیدی
نام تو را در سطر اول می نشاندم
این شدکه خود را همطرازِ ماه دیدی
امری طبیعی بود از جایی که بودی
من را که سطر آخرم در چاه دیدی !
۱۰.۵k
۱۰ شهریور ۱۴۰۱