پارت 4
پارت 4
#دلم_از_سنگ_نیست
رونا
پری: رونا جون؟
رونا: جانم!
پری: قبل از این که کارت رو شروع کنی باید چندتا قانون رو بهت بگم البته قانونای این خانواده و این خونه، باشه؟!
روی تخت پری نشسته بودیم یاد چند لحظه پیش افتادم وقتی وارد این خونه شدم یه حیاط خیلییی بزرگی دارن و گل خونه هم داشتن وقتی وارد پذیرایی می شی دهنت کف زمین میوفته!
دکوراسیون خونه از سه رنگ تشکیل میشه قهوه ای ، سفید و مشکی ، سمت راست پذیرایی وارد آشپزخونه میشی و سمت چپ یه راهرویی هست که تورو به چهارتا اتاق میبره یکی از اون اتاقا ، اتاق پریه بقیه رو هنوز ندیدم و همچنین وسط پذیرایی راه پله ی بزرگی هست که تورو به طبقه ی بالا میبره...اونم چک نکردم
حس کنجکاویم بدجوری فعال شدها!
پری : رونا
رونا: جان!
پری: به ساعته دارم صدات میزنما
رونا: ببخشید حواسم یه جا دیگه بود
پری: اشکال نداره ، حالا بزار قانون هارو بهت بگم، اول بزار کامل بگم هروقت اعتراضی چیزی داشتی بعد از اون بهم بگو باشه؟
رونا: باشه
پری: یک بدون اجازه ی برادرم نمی تونی پاتو بیرون از خونه بزاری!
رونا: وا مگه زندونه؟!
پری: رونا! مگه نگفتم تو حرفم نپر؟! بزار کامل کنم بعدش بهت میگم ، دوم حق نداری بری حیاط پشتی چون اونجا کلی مرد هست و همچنین بدون اجازه ی برادرم بازم نمی تونی بری تو باغ چون اونجا هم مرد هست و دارن کار میکنن سه هرچی تو این خونه اتفاق افتاد اصلا دخالت نکن اگه هم کردی تنبه میشی چهارم مواظب حرف زدنت با برادرم باش ؛ پنجم باید فقط حرفای برادرم رو گوش بدی و اونارو انجام بدی و در آخر رونا! میدونم یه چیزایی درمورد خانوادم شنیدی اینکه کارای خوبی انجام نمی دن و اینا از تو خواهش می کنم اگه روزی اینجا همچین اتفاقی رخ داد خودتو به کوری و لالی بزن باشه؟!
رونا: پری احیاناً این جا رو با زندون اشتباه نگرفتن؟!
برگشت چپ چپ بهم نگاه کرد و گفت
پری: از همین حالا می گم فضولی کردن موقف! و همه ی حرفام رو تو گوشت حلقه بزار حالا پاشو!
رونا: کجا؟!
پری: میخوام تورو پیش مادربزرگم ببرم در ضمن هیچ سر و صدایی ایجاد نکن برادر جونم خوشش نمیاد!
#عشق #پست_جدید #عاشقانه
#دلم_از_سنگ_نیست
رونا
پری: رونا جون؟
رونا: جانم!
پری: قبل از این که کارت رو شروع کنی باید چندتا قانون رو بهت بگم البته قانونای این خانواده و این خونه، باشه؟!
روی تخت پری نشسته بودیم یاد چند لحظه پیش افتادم وقتی وارد این خونه شدم یه حیاط خیلییی بزرگی دارن و گل خونه هم داشتن وقتی وارد پذیرایی می شی دهنت کف زمین میوفته!
دکوراسیون خونه از سه رنگ تشکیل میشه قهوه ای ، سفید و مشکی ، سمت راست پذیرایی وارد آشپزخونه میشی و سمت چپ یه راهرویی هست که تورو به چهارتا اتاق میبره یکی از اون اتاقا ، اتاق پریه بقیه رو هنوز ندیدم و همچنین وسط پذیرایی راه پله ی بزرگی هست که تورو به طبقه ی بالا میبره...اونم چک نکردم
حس کنجکاویم بدجوری فعال شدها!
پری : رونا
رونا: جان!
پری: به ساعته دارم صدات میزنما
رونا: ببخشید حواسم یه جا دیگه بود
پری: اشکال نداره ، حالا بزار قانون هارو بهت بگم، اول بزار کامل بگم هروقت اعتراضی چیزی داشتی بعد از اون بهم بگو باشه؟
رونا: باشه
پری: یک بدون اجازه ی برادرم نمی تونی پاتو بیرون از خونه بزاری!
رونا: وا مگه زندونه؟!
پری: رونا! مگه نگفتم تو حرفم نپر؟! بزار کامل کنم بعدش بهت میگم ، دوم حق نداری بری حیاط پشتی چون اونجا کلی مرد هست و همچنین بدون اجازه ی برادرم بازم نمی تونی بری تو باغ چون اونجا هم مرد هست و دارن کار میکنن سه هرچی تو این خونه اتفاق افتاد اصلا دخالت نکن اگه هم کردی تنبه میشی چهارم مواظب حرف زدنت با برادرم باش ؛ پنجم باید فقط حرفای برادرم رو گوش بدی و اونارو انجام بدی و در آخر رونا! میدونم یه چیزایی درمورد خانوادم شنیدی اینکه کارای خوبی انجام نمی دن و اینا از تو خواهش می کنم اگه روزی اینجا همچین اتفاقی رخ داد خودتو به کوری و لالی بزن باشه؟!
رونا: پری احیاناً این جا رو با زندون اشتباه نگرفتن؟!
برگشت چپ چپ بهم نگاه کرد و گفت
پری: از همین حالا می گم فضولی کردن موقف! و همه ی حرفام رو تو گوشت حلقه بزار حالا پاشو!
رونا: کجا؟!
پری: میخوام تورو پیش مادربزرگم ببرم در ضمن هیچ سر و صدایی ایجاد نکن برادر جونم خوشش نمیاد!
#عشق #پست_جدید #عاشقانه
۵.۵k
۲۲ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.