فیک فداکاری پارت 11
پرش زمانی به فردا صبح
عروسی و عقد کره خیلی مزخرفه ناموسن 1ساعت یا نیم ساعت من فقط 1ساعت باید گرم کنم )نویسنده: والا)
لباس پوشیدن از آرایشگاه اومدم شوگا اومد دنبالم سوار ماشین شدم بهم خیره شد ( اسلاید دو و سه و چهار)
ا. ت: چیه خوشگل ندیدی؟
شوگا: نه
ا. ت: پس الان دیدی 😉
رسیدیم سالن
مامان یکسره اشک میریخت میگفت دخترم بزرگ شد
هعیی پیر شدیم
تمام شد برگشتیم خونه لباس عوض کردم و آرایشمو پاک کردم
چمدونمو چیدیم امشب سوار هواپیما
پرش زمانی به یه هفته بعد
عروسی و عقد کره خیلی مزخرفه ناموسن 1ساعت یا نیم ساعت من فقط 1ساعت باید گرم کنم )نویسنده: والا)
لباس پوشیدن از آرایشگاه اومدم شوگا اومد دنبالم سوار ماشین شدم بهم خیره شد ( اسلاید دو و سه و چهار)
ا. ت: چیه خوشگل ندیدی؟
شوگا: نه
ا. ت: پس الان دیدی 😉
رسیدیم سالن
مامان یکسره اشک میریخت میگفت دخترم بزرگ شد
هعیی پیر شدیم
تمام شد برگشتیم خونه لباس عوض کردم و آرایشمو پاک کردم
چمدونمو چیدیم امشب سوار هواپیما
پرش زمانی به یه هفته بعد
۴.۵k
۱۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.