عشق بی انتها پارت ۴۵
#بوساگ
گفت میخوای دوباره اون آهنگو امتحانش کنیم من:اوهوم کوک:خیله خوب میخونم یکم صداشو صاف کرد و برام آهنگ خوند منم همینجوری نگاش میکردم صداش عالی بود بهترین صدایی بود که تاحالا شنیده بودم و بعد آهنگ تموم شد بعد من صورت کوکو گرفتم تو دستام و لبامو چسبوندم به لباش یه مک کوچولو زدم بعد جدا شدم بعد اینکهولبامو گذاشتم رو لباش کوکم دست به کار شد و گرفت لبامو گذاشت رو لبامو لبامو مک میزدو دیوانه وار لبامو گاز میگرفتو میخورد بعد یه چند دقیقه جدا شد که دوباره لباشو گذاشت انقدر تو حس رفته بودیم که نفهمیدیم خدمتکار اومد تو بدون اینکه در بزنه
(اینجا خدمتکار یهو وارد اتاق شده و با صحنه بوسه بوساگ و جونگ کوک مواجح شده😂😂 نابود شد بدبخت و آروم دوباره رفته بیرون و گفته وایی خدای من😐زنیکه خوب در بزن😑) بعد از کم آوردن نفس از هم جدا شدیم
کوک:بوساگ
من:هوم
کوک:دوست دارم
من:من بیشتر
کوک:من خیلی بیشتر
از روم بلند شد و گفت بیا بریم بیرون من:کجا کوک:بگردیم تو همه اینجاهارو نشونم میدی من:باشه بریم کوک:بریم
گفت میخوای دوباره اون آهنگو امتحانش کنیم من:اوهوم کوک:خیله خوب میخونم یکم صداشو صاف کرد و برام آهنگ خوند منم همینجوری نگاش میکردم صداش عالی بود بهترین صدایی بود که تاحالا شنیده بودم و بعد آهنگ تموم شد بعد من صورت کوکو گرفتم تو دستام و لبامو چسبوندم به لباش یه مک کوچولو زدم بعد جدا شدم بعد اینکهولبامو گذاشتم رو لباش کوکم دست به کار شد و گرفت لبامو گذاشت رو لبامو لبامو مک میزدو دیوانه وار لبامو گاز میگرفتو میخورد بعد یه چند دقیقه جدا شد که دوباره لباشو گذاشت انقدر تو حس رفته بودیم که نفهمیدیم خدمتکار اومد تو بدون اینکه در بزنه
(اینجا خدمتکار یهو وارد اتاق شده و با صحنه بوسه بوساگ و جونگ کوک مواجح شده😂😂 نابود شد بدبخت و آروم دوباره رفته بیرون و گفته وایی خدای من😐زنیکه خوب در بزن😑) بعد از کم آوردن نفس از هم جدا شدیم
کوک:بوساگ
من:هوم
کوک:دوست دارم
من:من بیشتر
کوک:من خیلی بیشتر
از روم بلند شد و گفت بیا بریم بیرون من:کجا کوک:بگردیم تو همه اینجاهارو نشونم میدی من:باشه بریم کوک:بریم
۲۲.۸k
۲۹ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.