شیپ باجی و چیفویو p2
شیپ باجی و چیفویو_p2
چند دقیقه بعد*
باجی:میگم چیفویو میای بریم بیرون؟
چیفویو: هوم حتما
لبخند بزرگی میزنه که باعث میشه باجی هم لبخند بزنه*
میره توی اتاق تا لباسشو عوض کنه*
بعد رفتن بیرون*
حدس بزنید باجی میخواد کجا ببرتش؟
بار![😂🚬]
رفتن اونجا و مست کردن و سیگار کشیدن خلاصه شب خوبی بود[😐]
بعد وقتی برگشتن رفتن باهم حمام[🙂❤]
[دوتایی چیا دیدنا😂💔]
بعد از حمام*
چیفویو باجی رو به دیوار میچسبونه و لب میگیره*
باجی هم باهاش ادامه میده[🤌🏻]
تموم که شد باهم رفتن رو تخت بغل هم شبیه گربه ها خوابیدن[🥹😭💜]
و تمامممممممممم به خوبی و خوشی زندگی کردن و یه چند روز بعد ازدواج کردن😂💀
[درخواستی از شخصیت ها بگید]
[میدونم بدون جزئیات بود ببخشید حوصله ندارم😂]
چند دقیقه بعد*
باجی:میگم چیفویو میای بریم بیرون؟
چیفویو: هوم حتما
لبخند بزرگی میزنه که باعث میشه باجی هم لبخند بزنه*
میره توی اتاق تا لباسشو عوض کنه*
بعد رفتن بیرون*
حدس بزنید باجی میخواد کجا ببرتش؟
بار![😂🚬]
رفتن اونجا و مست کردن و سیگار کشیدن خلاصه شب خوبی بود[😐]
بعد وقتی برگشتن رفتن باهم حمام[🙂❤]
[دوتایی چیا دیدنا😂💔]
بعد از حمام*
چیفویو باجی رو به دیوار میچسبونه و لب میگیره*
باجی هم باهاش ادامه میده[🤌🏻]
تموم که شد باهم رفتن رو تخت بغل هم شبیه گربه ها خوابیدن[🥹😭💜]
و تمامممممممممم به خوبی و خوشی زندگی کردن و یه چند روز بعد ازدواج کردن😂💀
[درخواستی از شخصیت ها بگید]
[میدونم بدون جزئیات بود ببخشید حوصله ندارم😂]
۴.۳k
۱۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.