دعا مکارم الخلاق «۳» اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ
دعا مکارم الخلاق «۳» اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اکْفِنِی مَا یَشْغَلُنِی الاِهْتَِمامُ بِهِ ، وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَداً عَنْهُ ، وَ اسْتَفْرِغْ أَیَّامِی فِیما خَلَقْتَنِی لَهُ ، وَ أَغْنِنِی وَ أَوْسِعْ عَلَیَّ فِی رِزْقِکَ ، وَ لَا تَفْتِنِّی بِالنَّظَرِ ،وَ أَعِزَّنِی وَ لَا تَبْتَلِیَنِّی بِالْکِبْرِ ، وَ عَبِّدْنِی لَکَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِی بِالْعُجْبِ ، وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَی یَدِیَ الْخَیْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ ، وَ هَبْ لِی مَعَالِیَ الْأَخْلَاقِ ، وَ اعْصِمْنِی مِنَ الْفَخْرِ .
«۳» بار خدایا بر محمد و آل او درود فرست ، و بی نیازم کن از کاری که کوشیدن به آن من را ( از عبادت و بندگیت ) باز می دارد ( تا توجه من به جز تو نباشد ) و وادار من را به آنچه ( انجام اوامر و ترک نواهی ) که فردا ( روز رستاخیز ) از آن سؤال و بازپرسی مینمایی ( در قرآن کریم " سوره ۱۶ ، آیه ۹۳ " فرماید : ولتسئلن عما کنتم تعلمون یعنی البته از آنچه " نیک و بد " به جا می آورید سؤال خواهد شد ) و روزهای من را در آنچه ( عبادت و پرستش ) که برای آنم آفریده ای صرف نما ( در قرآن کریم " سوره ۵۱ ، آیه ۵۶ " فرماید : و ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون یعنی جن و انس را نیافریدم جز برای آن که " من را به یکتایی " پرستش نمایند ) و من را ( از دیگران ) بی نیاز فرما و روزیت را بر من گشایش ده ، و به نگاه کردن ( چشم به راه بودن برای رسیدن روزی ، یا به نگاه کردن کالای دنیا که در دست مردم است ) گرفتارم مفرما ، و عزیز و گرامی ام و به کبر و سربلندی ( افراط در عزت ) دچارم مکن ( در مجلد پانزدهم بحار الانوار است حضرت امیر المؤمنین - علیه السلام - فرمود : عجب دارم از فرزند آدم که اولش نطفه " منی " و آخرش جیفه " مردار بو گرفته " است و او میان این دو ظرف است برای غائط و پلیدی ، با این حال کبر و سربلندی می نماید ! ! ) و من را برای ( بندگی ) خود رام ساز و عبادتم را به عجب و خودپسندی ( از درجه قبول ) تباه مگردان ( حضرت صادق - علیه السلام - فرموده : خدای تعالی می دانست که گناه برای مؤمن از عجب بهتر است ، و اگر چنین نبود ، هرگز مؤمن را به گناه آزمایش نمی نمود . مرحوم مجلسی پس از نقل این حدیث در مجلد پانزدهم بحار الأنوار می فرماید : عجب بزرگ دانستن عمل نیکو و شاد شدن و نازیدن به آن است ، و این که شخص خود را تقصیر کار نبیند ، ولی شاد شدن به آن با تواضع و فروتنی برای خدای تعالی و سپاسگزاری از بر توفیق عمل نیکو و ستوده است ) و خیر و نیکی برای مردم را به دست من روان ساز ( توانگرم گردان تا به ایشان احسان نمایم ) و آن را به منت نهادن باطل مفرما ( از شر شیطان و نفس حفظ کن که با احسان خود بر دیگری منت نگذارم که پاداش احسان را از بین ببرد ) و خوهای پسندیده را به من ببخش ( استعداد قبول آن را به من عطا فرما ) و چنان که آنها را دارا شدم ) من را از به خود نازیدن نگاه دار ( مشهور است پیغمبر - صلی الله علیه و آله - فرمود : انا سید ولد ادم ولا فخر" من مهتر فرزندان آدم هستم و به خود نازیدنی نیست " یعنی بزرگی خود را از روی فخر نمی گویم ، بلکه از جهت بیان نعمت خدای تعالی و سپاسگزاری از او و تبلیغ به امت چیزی را که معرفت و ایمان به آن واجب است می باشد ، حضرت امیرالمؤمنین - علیه السلام - فرمود : هر که کاری برای مفاخرت بجا آورد خدا او را روز قیامت سیاه محشور می نماید )
«۳» بار خدایا بر محمد و آل او درود فرست ، و بی نیازم کن از کاری که کوشیدن به آن من را ( از عبادت و بندگیت ) باز می دارد ( تا توجه من به جز تو نباشد ) و وادار من را به آنچه ( انجام اوامر و ترک نواهی ) که فردا ( روز رستاخیز ) از آن سؤال و بازپرسی مینمایی ( در قرآن کریم " سوره ۱۶ ، آیه ۹۳ " فرماید : ولتسئلن عما کنتم تعلمون یعنی البته از آنچه " نیک و بد " به جا می آورید سؤال خواهد شد ) و روزهای من را در آنچه ( عبادت و پرستش ) که برای آنم آفریده ای صرف نما ( در قرآن کریم " سوره ۵۱ ، آیه ۵۶ " فرماید : و ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون یعنی جن و انس را نیافریدم جز برای آن که " من را به یکتایی " پرستش نمایند ) و من را ( از دیگران ) بی نیاز فرما و روزیت را بر من گشایش ده ، و به نگاه کردن ( چشم به راه بودن برای رسیدن روزی ، یا به نگاه کردن کالای دنیا که در دست مردم است ) گرفتارم مفرما ، و عزیز و گرامی ام و به کبر و سربلندی ( افراط در عزت ) دچارم مکن ( در مجلد پانزدهم بحار الانوار است حضرت امیر المؤمنین - علیه السلام - فرمود : عجب دارم از فرزند آدم که اولش نطفه " منی " و آخرش جیفه " مردار بو گرفته " است و او میان این دو ظرف است برای غائط و پلیدی ، با این حال کبر و سربلندی می نماید ! ! ) و من را برای ( بندگی ) خود رام ساز و عبادتم را به عجب و خودپسندی ( از درجه قبول ) تباه مگردان ( حضرت صادق - علیه السلام - فرموده : خدای تعالی می دانست که گناه برای مؤمن از عجب بهتر است ، و اگر چنین نبود ، هرگز مؤمن را به گناه آزمایش نمی نمود . مرحوم مجلسی پس از نقل این حدیث در مجلد پانزدهم بحار الأنوار می فرماید : عجب بزرگ دانستن عمل نیکو و شاد شدن و نازیدن به آن است ، و این که شخص خود را تقصیر کار نبیند ، ولی شاد شدن به آن با تواضع و فروتنی برای خدای تعالی و سپاسگزاری از بر توفیق عمل نیکو و ستوده است ) و خیر و نیکی برای مردم را به دست من روان ساز ( توانگرم گردان تا به ایشان احسان نمایم ) و آن را به منت نهادن باطل مفرما ( از شر شیطان و نفس حفظ کن که با احسان خود بر دیگری منت نگذارم که پاداش احسان را از بین ببرد ) و خوهای پسندیده را به من ببخش ( استعداد قبول آن را به من عطا فرما ) و چنان که آنها را دارا شدم ) من را از به خود نازیدن نگاه دار ( مشهور است پیغمبر - صلی الله علیه و آله - فرمود : انا سید ولد ادم ولا فخر" من مهتر فرزندان آدم هستم و به خود نازیدنی نیست " یعنی بزرگی خود را از روی فخر نمی گویم ، بلکه از جهت بیان نعمت خدای تعالی و سپاسگزاری از او و تبلیغ به امت چیزی را که معرفت و ایمان به آن واجب است می باشد ، حضرت امیرالمؤمنین - علیه السلام - فرمود : هر که کاری برای مفاخرت بجا آورد خدا او را روز قیامت سیاه محشور می نماید )
۳.۳k
۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.