رمان ترس عشق
اعضا رفته بودن اما شوگا بازم به من خیره شده بود و منم به اون.........
تا اینک تهیونگ اومدو شوگا رو صدا کرد و باهم رفتن.
من تو فکر بودمو برای مدتی که شوگا بهم خیره شده بود تمام ترسم از عشق ریخته بود،اما به محظی که شوگا نگاهش و از روم برداشت دوباره ترسم از عشق برگشت.
به همراه بقیه آرمی ها کنسرت و ترک کردم و به سمت خونه میرفتم تا یهو شوگا هاج و واج داره میگرده دنبال کسی.
وقتی نگاش کردم دوباره ترسم ریخت
اما طولی نکشید چون بلافاصله آرمی ها ریختن سرشو من نتونستم ببینمش من اونجا خشکم زده بود و نمیتونستم تکون بخورم و شوگا هم داشت دنبال یه دختر با موهای مشکی و لبی سرخ به سرخی گل رز و چشم های مشکی میگشت.
تک تک دختر هارو گشت اما پیداش نکرد.
یهو آرمی ها کنار رفتن و شوگا بهم خیره شد،به سمت من دوید و اومد سمتم
پیش خودم گفتم{:چی؟؟؟ اون دختر با موهای مشکی و لبی به سرخی گل سرخ و چشمای مشکی من بودم!!!}
توی همین فکر بودم که بادیگارد ها شوگا رو بردن و آرمی هارو دور کردن،من همون لحظه دلم لرزید و پیش خودم گفتم(:چی؟؟؟این احساس عجیب غریب اما قشنگ چیه ؟؟؟؟؟)
ادامه دارد........
تا اینک تهیونگ اومدو شوگا رو صدا کرد و باهم رفتن.
من تو فکر بودمو برای مدتی که شوگا بهم خیره شده بود تمام ترسم از عشق ریخته بود،اما به محظی که شوگا نگاهش و از روم برداشت دوباره ترسم از عشق برگشت.
به همراه بقیه آرمی ها کنسرت و ترک کردم و به سمت خونه میرفتم تا یهو شوگا هاج و واج داره میگرده دنبال کسی.
وقتی نگاش کردم دوباره ترسم ریخت
اما طولی نکشید چون بلافاصله آرمی ها ریختن سرشو من نتونستم ببینمش من اونجا خشکم زده بود و نمیتونستم تکون بخورم و شوگا هم داشت دنبال یه دختر با موهای مشکی و لبی سرخ به سرخی گل رز و چشم های مشکی میگشت.
تک تک دختر هارو گشت اما پیداش نکرد.
یهو آرمی ها کنار رفتن و شوگا بهم خیره شد،به سمت من دوید و اومد سمتم
پیش خودم گفتم{:چی؟؟؟ اون دختر با موهای مشکی و لبی به سرخی گل سرخ و چشمای مشکی من بودم!!!}
توی همین فکر بودم که بادیگارد ها شوگا رو بردن و آرمی هارو دور کردن،من همون لحظه دلم لرزید و پیش خودم گفتم(:چی؟؟؟این احساس عجیب غریب اما قشنگ چیه ؟؟؟؟؟)
ادامه دارد........
۲.۵k
۱۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.