جف کودکی بسیار شکننده و حساس است که مورد توهین و اذیت و ا

جف کودکی بسیار شکننده و حساس است که مورد توهین و اذیت و ازار دوستانش قرار میگیرد. او که تمام زندگی اش زیر فشار اذیت و ازار دوستان و البته خانواده اش است در یک شب تصمیم میگیرد با کشتن تمام کسانی که اورا اذیت کرده اند انتقام خود را بگیرد و برای همیشه به این زندگی تحت فشار خاتمه بدهد.
او در ان شب جفت پلک هایش را میبرد و تصمیم میگرد هرگز دیگر به خواب نرود.زیرا هر بار که قصد خوابیدن دارد تفکرات عجیب غریب مبنی بر اینکه تو احمق ترین و ترسو ترین بچه دنیا هستی سراغش میرفتند.سپس هنگامی که در دستشویی خانه اش در حال بریدن پلک هایش بود مادرش از صدای درد و ناله وی وارد دستشویی میشود.مادر جف نیز مثل همیشه به وی حمله میکند و اورا زیر کتک و ناسزا میگرد.جف نیز با همان چاقوی اشپذخانه که در دست داشت مادرش را سلاخی میکند.


سپس بقیه اعضای خانواده را میکشد و از آن شب به بعد هر شب یک نفر از دوستانش را به قتل میرساند.جف قبل از کشتن هر قربانی بالای سر او قرار میگرد و جمله معروف GO TO SLEEP را به زبان میاورد و قربانی را سلاخی میکند.این جمله نیز معروف ترین جمله در داستان های ترسناک به شمار میرود.
جف زخم بزرگی شبیه به خنده جوکر نیز در دهانش دارد و همین موضوع اورا به شدت ترسناک میکند.
داستان کلی جف در مورد فشار اجتماع روی کودکان ضعیف و شکننده است.داستانی تلخ با درون مایه ای ترسناک که میگوید بزرگترین شکل دهنده یک انسان اول خانواده و دوم اجتماع است و هیچکس با تفکر کشتن و قتل و هرگونه اقدام غیر انسانی به دنیا نمیاید.



جف زاده یک اجتماع تاریک و خشن است و در واقع خود جف کیفر اذیت و ازار دیگران روی یک کودک بی گناه میباشد.