نقد و برسی انیمه شیطان کش ( Demon slayer.)
داستان انیمه در دوران فئودال ژاپن اتفاق میفتد. در منطقه ای برفی و جنگلی خانه ای را داریم که مادر خانواده و بچه هایش با شادی و لبخند های بزرگ در حال یک زندگی فقیرانه هستند. توجه مخاطب کم کم به پسری با یک زخم بزرگ بر پیشانی و گوشواره هایی عجیب جلب میشود. پسرک که ظاهراً تنها مرد خانوادهاش، زغال به پشت از جنگل گذر میکند، تا به روستا برسد و با فروش آن ها چند سکه بدست آورد. از رفتار پسر با اهالی روستا متوجه میشویم او نه تنها شخصیت قوی و مستقلی دارد بلکه بسیار مهربان و خونگرم تشریف دارد.
در این سرزمین فئودالی چیزی وجود دارد که همه از آن وحشت دارند. احتمالا بگویید لابد، با یک داستان به روایت فیلم های کرهای و جنگ عوام و خاندان سلطنتی طرف هستیم، اما نه کاملا با یک داستان به سبک کینگدام طرف هستیم!
در این دنیا ترسناک ترین چیزی که میتوان با آن مواجه شد شیاطین است. شیاطینی که به نوعی شبیه زامبی ها هستند. طبق چیزی که داستان تا به حال مشخص کرده، اولین شیطانی که در این دنیا به وجود آمده Muzan Kibutsuji نام دارد، از چرایی به وجود آمدن و قدرت هایش هیچ اطلاعاتی در دسترس نیست. تمام چیزی که میدانیم آن است که او برای صد ها سال انسان ها را تبدیل به شیطان کرده. شیاطینی که چندان از نظر ذهنی ثبات ندارند و در حسرت های زندگی قبل از شیطان شدنشان زندگی میکنند. آن ها علاقه زیادی به خوردن انسان ها دارند و با خوردن هر انسان قدرت بیشتری پیدا میکنند، بعلاوه کشتن آنها کار چندان سادهای نیست. تنها راه به درک واسط کردن شیاطین این دنیا قطع شدن سرشان با کاتاناهایی (شمشیر های رایج در ژاپن) مخصوص هست یا قرار گرفتنشان در زیر نور خورشید.
داستان ما از جایی شروع میشود که تانجیرو (پسرک زغال فروش) از روستا به خانه برمیگردد، اما میبیند حین غیاب او تمام اعضای خانواده اش به دست شیاطین سلاخی شدهاند، به جز یک نفر آنها. تنها کسی که از دست این قتل عام نجات پیدا کرد خواهر تانجیرو، نزوکو بود. تانجیرو که حیران و سرگردان بود و از ترس و خشم به خود میلرزید، خواهرش را به دوش میکشد و سعی در فرار از آن منطقه میکند، اما در راه متوجه میشود، خواهری که دارد با خود میبرد دیگر انسان نیست، بلکه یک شیطان است. نزوکا که کاملا گیج شده است میبیند خواهرش قصد حمله به او را دارد اما در این حین، پسری با یک کاتانا پیدا میشود، پسری که خود را از گروهان شیطان کش ها معرفی میکند. اما در نهایت مشخص میشود که نزوکا بنا به دلایلی تبدیل به یک نوع شیطان خاص شده و قصدی برای کشتن کسی ندارد و بی آن که بداند عاشق برادرش است. اینگونه سفر تانجیرو برای تبدیل تنها عضو خانواده اش به انسان شروع میشود.
در این سرزمین فئودالی چیزی وجود دارد که همه از آن وحشت دارند. احتمالا بگویید لابد، با یک داستان به روایت فیلم های کرهای و جنگ عوام و خاندان سلطنتی طرف هستیم، اما نه کاملا با یک داستان به سبک کینگدام طرف هستیم!
در این دنیا ترسناک ترین چیزی که میتوان با آن مواجه شد شیاطین است. شیاطینی که به نوعی شبیه زامبی ها هستند. طبق چیزی که داستان تا به حال مشخص کرده، اولین شیطانی که در این دنیا به وجود آمده Muzan Kibutsuji نام دارد، از چرایی به وجود آمدن و قدرت هایش هیچ اطلاعاتی در دسترس نیست. تمام چیزی که میدانیم آن است که او برای صد ها سال انسان ها را تبدیل به شیطان کرده. شیاطینی که چندان از نظر ذهنی ثبات ندارند و در حسرت های زندگی قبل از شیطان شدنشان زندگی میکنند. آن ها علاقه زیادی به خوردن انسان ها دارند و با خوردن هر انسان قدرت بیشتری پیدا میکنند، بعلاوه کشتن آنها کار چندان سادهای نیست. تنها راه به درک واسط کردن شیاطین این دنیا قطع شدن سرشان با کاتاناهایی (شمشیر های رایج در ژاپن) مخصوص هست یا قرار گرفتنشان در زیر نور خورشید.
داستان ما از جایی شروع میشود که تانجیرو (پسرک زغال فروش) از روستا به خانه برمیگردد، اما میبیند حین غیاب او تمام اعضای خانواده اش به دست شیاطین سلاخی شدهاند، به جز یک نفر آنها. تنها کسی که از دست این قتل عام نجات پیدا کرد خواهر تانجیرو، نزوکو بود. تانجیرو که حیران و سرگردان بود و از ترس و خشم به خود میلرزید، خواهرش را به دوش میکشد و سعی در فرار از آن منطقه میکند، اما در راه متوجه میشود، خواهری که دارد با خود میبرد دیگر انسان نیست، بلکه یک شیطان است. نزوکا که کاملا گیج شده است میبیند خواهرش قصد حمله به او را دارد اما در این حین، پسری با یک کاتانا پیدا میشود، پسری که خود را از گروهان شیطان کش ها معرفی میکند. اما در نهایت مشخص میشود که نزوکا بنا به دلایلی تبدیل به یک نوع شیطان خاص شده و قصدی برای کشتن کسی ندارد و بی آن که بداند عاشق برادرش است. اینگونه سفر تانجیرو برای تبدیل تنها عضو خانواده اش به انسان شروع میشود.
۳.۲k
۲۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.