تکپارتی جیمین درخواستی

تکپارتی جیمین درخواستی
موضوع: وقتی ازدواج میکنین و اون بهت بی اهمیتی میکنه و کلش بخاطر کاره

ویو یکتا
با آلارم گوه بیدار شدم دیدم جیمین نیس حتما حمومه آهان من کیم یکتا هستم و بیست سالمه و با جیمین ازدواج کردم و دوسش دارم ولی من به یه ورشم نیستم بسه دیگه زیادی زر زدم

ویو جیمین
از خواب بیدار شدم دیدم یکتا به صورت خیلییی کیوتی خوابیده بوسه ای روی سرش کاشتم و رفتم حموم و دیدم یکتا داره صبحونه آماده میکنه
جیمین: یکتا
یکتا بر میگرده و میگه هومم
جیمین: بدوو
یکتا: انگشت شصتشو میاره و میگه زارت(حرکت محبوبم👍🏻😔)
جیمین: پوکر نگاه میکنه
یکتا: هاااا چته چه مرگته بنال
جیمین: بریم شرکت
یکتا : اوهوم




گایز کم نوشتم و قراره دو پارتی بشه چون من الان باید برم لالا