ستاره ی قرمز من پارت ۲
ستاره ی قرمز من پارت ۲
( بچه ها چون بچگیش مهم نیست میزنیم تو ۲۰ سالگیش و راستی توی یتیم خونه هیچ کس به سرپرستی نگرفتش و وقتی ۱۸سالش شود از یتیم خونه رفت و الان توی یوکوهاما زندگی میکنه )
از دید میکو
دلم میخواد بدونم توی اون دنیا الان حال داداشم چطوره دلم خیلی براش تنگ شده یعنی الان داره چی کار میکنه حالش خوبه
توی این فکرا بودم که یه یه آدمه قد بلند خوردم ( بچه ها دازای نیست یکی همینطوری و راستی قد میکو یه چند سانت از چویا کوتاه تره )
و افتادم زمین بلند شدم دیدم داره نگام میکنه رفتم سمتش
میکو : ببخشید ،،خم شدن ،،حالتون خوبه
از دید راوی
اون مرده مو های میکو رو گرفت و میکو رو از موهاش تو هوا آورد
میکو دوتا دستاشو روی دست مرده گذاشت تا ولش کنه ولی هیچی نمیشه
از دید میکو
سرم خیلی درد میکنه چشمام داره سیاهی میره که صدای یکی رو شنیدم ( چویا ) که دست اون مرده درازه رو گرفته
مرده : هوی داری چه غلطی میکنی
مرده درازه : تو کدوم خری هستی
بقیه ی حرفشونو نشنیدم و سیاهی
از دید چویا
داشتم توی خیابون راه میرفتم که یه مردی رو دیدم که یه دخترو از موهاش توی هوا گرفته رفتم و دست مرده رو گرفتم تا ولش کنه ولی ول کن نبود
چویا : هوی داری چه غلطی میکنی
مرده : تو کدوم خری هستی
همون لحظه اعصابم خورد شد و دستش رو شکستم
( بچه ها چون بچگیش مهم نیست میزنیم تو ۲۰ سالگیش و راستی توی یتیم خونه هیچ کس به سرپرستی نگرفتش و وقتی ۱۸سالش شود از یتیم خونه رفت و الان توی یوکوهاما زندگی میکنه )
از دید میکو
دلم میخواد بدونم توی اون دنیا الان حال داداشم چطوره دلم خیلی براش تنگ شده یعنی الان داره چی کار میکنه حالش خوبه
توی این فکرا بودم که یه یه آدمه قد بلند خوردم ( بچه ها دازای نیست یکی همینطوری و راستی قد میکو یه چند سانت از چویا کوتاه تره )
و افتادم زمین بلند شدم دیدم داره نگام میکنه رفتم سمتش
میکو : ببخشید ،،خم شدن ،،حالتون خوبه
از دید راوی
اون مرده مو های میکو رو گرفت و میکو رو از موهاش تو هوا آورد
میکو دوتا دستاشو روی دست مرده گذاشت تا ولش کنه ولی هیچی نمیشه
از دید میکو
سرم خیلی درد میکنه چشمام داره سیاهی میره که صدای یکی رو شنیدم ( چویا ) که دست اون مرده درازه رو گرفته
مرده : هوی داری چه غلطی میکنی
مرده درازه : تو کدوم خری هستی
بقیه ی حرفشونو نشنیدم و سیاهی
از دید چویا
داشتم توی خیابون راه میرفتم که یه مردی رو دیدم که یه دخترو از موهاش توی هوا گرفته رفتم و دست مرده رو گرفتم تا ولش کنه ولی ول کن نبود
چویا : هوی داری چه غلطی میکنی
مرده : تو کدوم خری هستی
همون لحظه اعصابم خورد شد و دستش رو شکستم
۷.۱k
۲۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.