صبح را در آغوش گرفتم دستهايم خيابان نخستين تابش آفتاب شدند و معبرے براے چشمان تو؛ دهان كوه را بوسيدم لبانم چشمہاے شدند و زمزمہهايت از نو درخشيدند...
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.