تو صف نون بودم دیدم دوتا پسر هفت هشت ساله سر نوبت با هم ب
تو صف نون بودم دیدم دوتا پسر هفت هشت ساله سر نوبت با هم بحث میکردن
اولی :برو بابا!
دومی :به من نگو بابا به من بگو عمو، وقتی میگی بابا من نسبت بهت احساس مسئولیت پیدا می کنم!
من ۸سالم بود، پشت کمدمو به امید راه پیدا کردن به سرزمین نارنیا بررسی می کردم!
@...D
اولی :برو بابا!
دومی :به من نگو بابا به من بگو عمو، وقتی میگی بابا من نسبت بهت احساس مسئولیت پیدا می کنم!
من ۸سالم بود، پشت کمدمو به امید راه پیدا کردن به سرزمین نارنیا بررسی می کردم!
@...D
۸۹۹
۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.