عاشقانه
دکتر سلام! روح و تنم درد میکند
چشمم، دلم، لبم، بدنم درد میکند
ذوق سرودنم، کلماتِ نوشتنم
دکتر! تمام خویشتنم درد میکند
احساس شاعرانگیام، تیر میکشد
حال و هوا یِ پر زدنم درد میکند
دکتر! نگفتههای زیادیست در دلم
لب وا که میکنم، سخنم درد میکند
میخواستم که لال بمانم، به جان تو!
دیدم سکوت در دهنم درد میکند
چشمم، دلم، لبم، بدنم درد میکند
ذوق سرودنم، کلماتِ نوشتنم
دکتر! تمام خویشتنم درد میکند
احساس شاعرانگیام، تیر میکشد
حال و هوا یِ پر زدنم درد میکند
دکتر! نگفتههای زیادیست در دلم
لب وا که میکنم، سخنم درد میکند
میخواستم که لال بمانم، به جان تو!
دیدم سکوت در دهنم درد میکند
۱۱.۱k
۰۱ دی ۱۴۰۱