به جز غم تو كه با جان من هم آغوشست
به جز غم تو كه با جان من هم آغوشست
مرا صداي تو هر صبح و شام در گوشست
چراغ خانه ي چشم مني نمي داني
كه بي تو چشم من و صحن خانه خاموشست
قسم به زلف سياهت چنان پريشانم
كه هر چه غير تو از خاطرم فراموشست
ز چشمم اي گل مهتاب خفته در پس ابر
چو ماه رفتي و شبهاي من سيه پوشست
هزار شكر كه گر غايبي ز ديده ي ما
غم فراق تو با اشك من هم آغوشست
پرنده يي كه غزلخوان باغ بود پريد
كنون ز داغ غمش باغ سينه گل جوشست
#مهدی_سهیلی
#شعر #عاشقانه #دوبیتی #عکس_نوشته #غمگین
مرا صداي تو هر صبح و شام در گوشست
چراغ خانه ي چشم مني نمي داني
كه بي تو چشم من و صحن خانه خاموشست
قسم به زلف سياهت چنان پريشانم
كه هر چه غير تو از خاطرم فراموشست
ز چشمم اي گل مهتاب خفته در پس ابر
چو ماه رفتي و شبهاي من سيه پوشست
هزار شكر كه گر غايبي ز ديده ي ما
غم فراق تو با اشك من هم آغوشست
پرنده يي كه غزلخوان باغ بود پريد
كنون ز داغ غمش باغ سينه گل جوشست
#مهدی_سهیلی
#شعر #عاشقانه #دوبیتی #عکس_نوشته #غمگین
۲.۹k
۲۳ خرداد ۱۴۰۳