اون ماله منه
اون ماله منه
pt. 6
ا/ت ویو
از اینک جونگ کوک و ترک کردم حس بدی داشتم. ولی اون بهم نگف ک مافیاس
ته ویو
کوک و ا/ت برای من برنامه دارن. ا/ت عاشق کوکه و هیچوقت اون و ترک نمیکنه. بهتره ا/ت و تنبیه کنم تا ی وقت فکر بد ب سرش نزنه(اره منحرفا جای شما توی فیک منه. یاع یاع یاع)
کوک ویو
چرا ا/ت من و ترک کرد. اون من و خیلی دوسم داره بعید میدونم ولم کنه.
از روی صندلی بیمارستان بلند شدم و یوار ماشین شدم. ب سمت خونه حرکت کردم. یادم نبود ا/ت نیس و وقتی رسیدم خونه توی تونه داد زدم
+ا/تت.. ا/تتت
همه جار و گشتم دیدم کسی جوابم و نمیده
دویدم رفتم تو اتاق ک سوپرایزش کنم دیدم نیس و با دیدن تخت ب هم ریخته یادم اومد ا/ت نیس..
ته ویو
رسیدیم عمارت و ا/ت و دادم دست نگهبانا
ا/ت ویو
وقتی رسیدیم تهیونگ من و سپرد ب نگهبانا
اونا من و بردن توی ی سیاه چاله و پرتم کردن روی زمین. بعدشم رفتن و در و قفل کردن.
_هی. کجا میرید؟
*تهیونگ با استایل کلاسیک اومد*
~خب کیم ا/ت. باید تنبیه ت کنم. ولی اینجا نمیشه.
براید تستایل بغلم کرد و بردم توی عمارت. بردم توی ی اتاق. ی تخت دونفره ی سفید دیدم. ی لباس خاک بر سری هم روش بود
~این لباس ک روی تخته رو بپوش
*شرو کرد ب باز کردم دکمه هاش*
_چی نه من این و نمیپوشم
ته ویو
لباسم و در اوردم و رفتم سمت ا/ت و لباسای اونم در اوردم و روش خیمه زدم..
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ^^ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بقیه شم فردا مینویسم
pt. 6
ا/ت ویو
از اینک جونگ کوک و ترک کردم حس بدی داشتم. ولی اون بهم نگف ک مافیاس
ته ویو
کوک و ا/ت برای من برنامه دارن. ا/ت عاشق کوکه و هیچوقت اون و ترک نمیکنه. بهتره ا/ت و تنبیه کنم تا ی وقت فکر بد ب سرش نزنه(اره منحرفا جای شما توی فیک منه. یاع یاع یاع)
کوک ویو
چرا ا/ت من و ترک کرد. اون من و خیلی دوسم داره بعید میدونم ولم کنه.
از روی صندلی بیمارستان بلند شدم و یوار ماشین شدم. ب سمت خونه حرکت کردم. یادم نبود ا/ت نیس و وقتی رسیدم خونه توی تونه داد زدم
+ا/تت.. ا/تتت
همه جار و گشتم دیدم کسی جوابم و نمیده
دویدم رفتم تو اتاق ک سوپرایزش کنم دیدم نیس و با دیدن تخت ب هم ریخته یادم اومد ا/ت نیس..
ته ویو
رسیدیم عمارت و ا/ت و دادم دست نگهبانا
ا/ت ویو
وقتی رسیدیم تهیونگ من و سپرد ب نگهبانا
اونا من و بردن توی ی سیاه چاله و پرتم کردن روی زمین. بعدشم رفتن و در و قفل کردن.
_هی. کجا میرید؟
*تهیونگ با استایل کلاسیک اومد*
~خب کیم ا/ت. باید تنبیه ت کنم. ولی اینجا نمیشه.
براید تستایل بغلم کرد و بردم توی عمارت. بردم توی ی اتاق. ی تخت دونفره ی سفید دیدم. ی لباس خاک بر سری هم روش بود
~این لباس ک روی تخته رو بپوش
*شرو کرد ب باز کردم دکمه هاش*
_چی نه من این و نمیپوشم
ته ویو
لباسم و در اوردم و رفتم سمت ا/ت و لباسای اونم در اوردم و روش خیمه زدم..
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ^^ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بقیه شم فردا مینویسم
۲۵.۵k
۲۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.