نجوای عشق پارت ۱۰۵

رفتم جلوتر نایکا:جونگ کوک چشماش شبی توعه لباشم همینطور کلا صورتش به تو رفته من:دماغش به تو رفته نایکا:عزیزم من:بدش من نایکا:بیا بعد گرفتمش چشماشو باز کرد اون سیاهیه چشماش دیوونه کننده بود من:اسمش نایکا:کوکی ۲😢 خیلی شبیهته من:نه نایکا:خودت بزار من:سومین نایکا:جئون جونگ سومین واو من:نایکا این بهترین هدیه ای بود که بهم دادی امروز جز این بچه وجود هر دوتون چیزه دیگه ای نمیخوام بعد اومد لباشو گذاشت رو لبام و لبامو مک زد بعد جدا شد یهو بچه گریه کرد(آهان این یعنی بچه از بوس خوشش نیومد بیشتر میخواد😐😂😂😂الله و اکبر فینگیلی بچه😂😂😂ولی بدبختی اینه نمیدونن برای چی گریه میکنه😐😂😂😂) من:ای جانم چیه بابا
سومین:بیشتر بوش کنین🙁😢😭😭😭😭😭 نایکا:شاید گشنشه سومین:م گشنم نیست لعنتی میگم بوس بدید بیشتر چرا نمیفهمید😭😭😭 من:آره بعد دادمش به نایکا تا بهش شیر بده من کمکش کردم و سینشو در آوردم گذاشتم تو دهنش من:ایخخخ نگاه کن چه خوش شانسه چیزی که مال منه الان مال اونه نایکا:جونگ کوک تو به بچمم حسودی میکنی خوب من اگه به بچه نگفتم بابات بهت حسودی میکنی من:چی من به این فسقلی حسودی میکنم🤣😐نمیخوام جلو بچه فحش بدم بهت نایکا:بگو بچتم یاد بگیره من:توله سگ یهو بچه کپ کرد انگار فهمید نایکا:فهمید الان از این به بعد به هر کی از راه میرسه میگه توله سگ(هرکی از راه میرسه میگه توله سگ😐😂😂😂 ودف🤣🤣🤣🤣🤣😐🤣🤣)
دو سال بعد
از زبون خودم
سومین الان دو سالشه و اولین چیزی که یاد گرفته توله سگ(یا پی دی نیم😐😂😂🤣) جونگ کوک کنارش نشسته بود باهم دعواشون شد (بچه دو سالشه از اوناست) سومین اخم کرده بود و میزد یهو گفت سومین:تویه سلگ کوک:چی شد من:بفرما بچت یاد گرفت به منم گفت سومین:تویه سلگ(به زور خواستم تلفظش کنم😐😂😂😂) من:عه😐گفته باشم این بچه اگه فحشه دیگه ای یاد بگیره من از چشم تو میبینم کوک:خیلیم خوبه مثل باباش فحش بده من:پس فردا میخواد بره مدرسه جلو معلمش بگه توله سگ😐 کوک:😂😂😂خیلی باحال میشه من:خیلی پرررویی سومین:بیجورا(یعنی بیشورا😐😂😂) من:بچه میام فلفل میکنم دهنتا سومین:خچه لو(یعنی خفه شو😐😂😂😂واقعا میگه چیششش بچه دو سالشه فقط😐😂😂😂) من:ببینم اینارو بابات یادت داده بعد کلشو تکون داد یعنی آره کوک:ای پسره ی آدم فروش من:جونگ کوکککککککک یهو سومین داد زد کوک:اوه فکر کنم ما تو خونمون توله ببرم داریم کوک:یه بار دیگه بکن دستشو گذاشت جلوش مثل ببرا بعد داد زد جونگ کوکم همینطور انگار جونگ کوک و برداشتن گذاشتن اونجا فکر کنم در آینده یک شیطان به تمام معنا میشه کوک:ووش توله ببر بابا من:برید کنار کوک:آیی تو فقط مال من وحشی شو من:نه باید بچتم بدون مامانشم اینجوریه