آقای شاملو آیا هنر و سیاست جائی به هم می‌رسند

– آه، بله، حتماً …
نرون شهر رم را به آتش می‏كشيد و چنگ می‏نواخت ...
شاه اسماعيل خودمان صدها هزار نفر را گردن می‏زد ،
و غزل میگفت ...
بتهوون عظيم‏ترين سمفونى عالم را در ستايش شادى ساخت ،
و هيتلر كه آرزو داشت نقاش بشود ،
عظيم‏ترين رنجگاه تاريخ ،
#كشتارگاه_زاخ‏سن‏هاوزن را ...
ناصرالدين شاه هم شعر میسرود هم نقاشى میكرد و نقاش میپرورد ،
اما براى يك تكه طلا میداد سارق را زنده زنده پوست بكنند ...
انسان برايش با بادمجان تفاوتى نداشت ...
خب ، بله ، يك جائى به هم میرسند:
متأسفانه بر سر ِنعش ِيكديگر ...

#احمد_شاملو
در گفتگو با ناصر حریری
دیدگاه ها (۱)

این چندمین شب استکه بیدار مانده‌امآنگونه‌ام که خوابقبولم نمی...

در حمام سایه خودم را بدیوار خیس عرق کرده دیدم ...دیدم من هما...

همه ما یک نفر را داریم که نداریمش !می‌دانید چه می‌گویم ؟دوست...

رفت و غزلم چشم به راهش نگران شددلشوره ی ما بود، دل آرام جهان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط