Real Story p.1
My 2019 Real story start from a hi...
سلام !
خب می خوام حرف بزنم ، تمام حرف های تو دلمو می خوام تو این نوت بنویسم
اول راجب کراشم
خب من خیلی وقت طولانیه که رو جیمین کراش دارم اما الان ... ، راستش رو هانول کراش زدم . می گم کراش منظورم کسیه که شب و روز دارم باهاش زندگی می کنم . تو خیالم همش باهاش حرف می زنم ، تو خوابم میاد ، تو مدرسه بهش فکر می کنم و همش تصور می کنم کنارمه و باهاش حرف می زنم
می خوام راجب هانول بگم
من از 6 سالگی با هانول دوستم ، از کلاس اول .
هانول اون روزی رو یادته که من اومدم تو مدرسه و تو و میا کنار درختا روی صندلی نشسته بودید و اسکای اومد جلوی من سبز شد . اسکای باهاتون اشنا شده بود . از اون موقع زندگی من خیلی عوض شد . اون موقع ها ما من و اسکای و هانول و میا بودیم .
( بچه ها اینجا من و اسکای صمیمی ایم هانول و میاعم صمیمین و باهمی یک اکیپیم )
میام چند سال جلوتر . سال چهارممون رو یادته ؟
اون سال منو تو بیشتر صمیمی شده بودیم ، سال پنجم و ششم انلاین شد باز به همون تقسیم بندی برگشت اما الان ...
امسال سال دهمیم !
تو موهاتو کوتاه کردی و زیرشم تیغ زدی ، بت میاد ؛ امسال تو با همه لاس می زنی ولی با تان بیشتر و خب رو سانی هم که کراش داری
این سخته که منم جزو لیست افرادیم که تو باهاشون لاس می زنی اونم تو درجه ی آخر . خب نمی دونم چرا ولی از روزی که تو برای اولین بار خواستی کیسم کنی...
قشنگ یادمه : تو دستشویی بودیم زنگ تفریح بود ولی همه رفته بودن بالا بجز منو و تو . اومدی گفتی می خوام کیست کنم ، خندیدم و فکر کردم داری شوخی می کنی که تو یک لحظه منو زدی کنار دیوار و اومدی نزدیک و خواستی ببوسیم ولی نکردی
قبلش یک نامه بهم دادی ؛ توش نوشته بودی بعد از سانی و میکا و لوکی و .... تو کراشمی
نوشته بودی تو مهم ترین ادم تو زندگیمی .
انقدر برام قشنگ بود که اون نامه هنوز بعد 5 ماه جلوی کتاب های مورد علاقم و عروسکی که اسکای بم داده روی تاغچه ی بالای میزمه .
از اونجا این حس من شروع شد
همش دست گله خودت بود ، می خواستی اینقدر باهام این کارو نکنی . توی حیاط هر روز منو می بردی اون گوشه که راهروی بوفه ست و گردنمو کیس می کردی و لبمو با ماسک .
بعد چند وقت بت گفتم من یک روی بد گرل دارم که هیچ کس تاحالا اونو ندیده ، اگر همینجوری ادامه بدی اون روی منو می بینی
بت گفتم خیلی کم مونده که ببینی و تو گفتی می خوام ببینمش ، گفتم پشیمون میشی اما گوش نکردی ، یادمه یکبار برای ماکت کار داشتیم و منو تو تو کلاس تنها بودیم ، من رفتم رو صندلی قلنجم رو بشکنم که تو گفتی { خب خب باهم تنها شدیم } و اومدی رو صندلی پشتی گردن منو گرفتی و با ماسک لب منو کیس کردی بعدش ماسکت رو در اوردی که من پاشدم
خیلی تحمل کردم
اما...
سلام !
خب می خوام حرف بزنم ، تمام حرف های تو دلمو می خوام تو این نوت بنویسم
اول راجب کراشم
خب من خیلی وقت طولانیه که رو جیمین کراش دارم اما الان ... ، راستش رو هانول کراش زدم . می گم کراش منظورم کسیه که شب و روز دارم باهاش زندگی می کنم . تو خیالم همش باهاش حرف می زنم ، تو خوابم میاد ، تو مدرسه بهش فکر می کنم و همش تصور می کنم کنارمه و باهاش حرف می زنم
می خوام راجب هانول بگم
من از 6 سالگی با هانول دوستم ، از کلاس اول .
هانول اون روزی رو یادته که من اومدم تو مدرسه و تو و میا کنار درختا روی صندلی نشسته بودید و اسکای اومد جلوی من سبز شد . اسکای باهاتون اشنا شده بود . از اون موقع زندگی من خیلی عوض شد . اون موقع ها ما من و اسکای و هانول و میا بودیم .
( بچه ها اینجا من و اسکای صمیمی ایم هانول و میاعم صمیمین و باهمی یک اکیپیم )
میام چند سال جلوتر . سال چهارممون رو یادته ؟
اون سال منو تو بیشتر صمیمی شده بودیم ، سال پنجم و ششم انلاین شد باز به همون تقسیم بندی برگشت اما الان ...
امسال سال دهمیم !
تو موهاتو کوتاه کردی و زیرشم تیغ زدی ، بت میاد ؛ امسال تو با همه لاس می زنی ولی با تان بیشتر و خب رو سانی هم که کراش داری
این سخته که منم جزو لیست افرادیم که تو باهاشون لاس می زنی اونم تو درجه ی آخر . خب نمی دونم چرا ولی از روزی که تو برای اولین بار خواستی کیسم کنی...
قشنگ یادمه : تو دستشویی بودیم زنگ تفریح بود ولی همه رفته بودن بالا بجز منو و تو . اومدی گفتی می خوام کیست کنم ، خندیدم و فکر کردم داری شوخی می کنی که تو یک لحظه منو زدی کنار دیوار و اومدی نزدیک و خواستی ببوسیم ولی نکردی
قبلش یک نامه بهم دادی ؛ توش نوشته بودی بعد از سانی و میکا و لوکی و .... تو کراشمی
نوشته بودی تو مهم ترین ادم تو زندگیمی .
انقدر برام قشنگ بود که اون نامه هنوز بعد 5 ماه جلوی کتاب های مورد علاقم و عروسکی که اسکای بم داده روی تاغچه ی بالای میزمه .
از اونجا این حس من شروع شد
همش دست گله خودت بود ، می خواستی اینقدر باهام این کارو نکنی . توی حیاط هر روز منو می بردی اون گوشه که راهروی بوفه ست و گردنمو کیس می کردی و لبمو با ماسک .
بعد چند وقت بت گفتم من یک روی بد گرل دارم که هیچ کس تاحالا اونو ندیده ، اگر همینجوری ادامه بدی اون روی منو می بینی
بت گفتم خیلی کم مونده که ببینی و تو گفتی می خوام ببینمش ، گفتم پشیمون میشی اما گوش نکردی ، یادمه یکبار برای ماکت کار داشتیم و منو تو تو کلاس تنها بودیم ، من رفتم رو صندلی قلنجم رو بشکنم که تو گفتی { خب خب باهم تنها شدیم } و اومدی رو صندلی پشتی گردن منو گرفتی و با ماسک لب منو کیس کردی بعدش ماسکت رو در اوردی که من پاشدم
خیلی تحمل کردم
اما...
۸.۸k
۲۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.