•|مرا می طلبی|•
•|مرا می طلبی|•
تا رو به روی ایوان طلایت
نشستم.
حسی به من دست داد
که تا به حال
نداشتم
آخر ای
شاه نجف تو
چه داری
که همه را مجذوب خود می کنی؟
دستهِ دسته زائر
در حرم تو
مشغول عزاداری
و طلب کردن حاجات
خود هستند.
من چه بخواهم؟
منی که سراسر
گناه و معصیت هستم
من چه گویم
دوباره به سرای خود
راهم دادی،
منت بر سرم نهادی...
چه گویم من رو سیاه
تنها کارم
تا اینجا
گناه بوده و بس.
ولی شما
آقای کرم هستی.
مرا
واسطه شدی.
گناهانم بخشوده شد.
به راستی که بهترین
شفاعت کننده ها
برای گناه کاران
شما هستید.
ای شاه نجف اشرف
ای صاحب ایوان های طلایی
ای منبع کرامت بی پایان
ای شارع مقدسه
ای تربت تو شفای بیماران
ای آب تو باعث مسلمان شدن کُفار
ای امام اول ما
ای همه چیز و همه کس
مرا می طلبی؟
_ یک بیمار مریض به اربعین
تا رو به روی ایوان طلایت
نشستم.
حسی به من دست داد
که تا به حال
نداشتم
آخر ای
شاه نجف تو
چه داری
که همه را مجذوب خود می کنی؟
دستهِ دسته زائر
در حرم تو
مشغول عزاداری
و طلب کردن حاجات
خود هستند.
من چه بخواهم؟
منی که سراسر
گناه و معصیت هستم
من چه گویم
دوباره به سرای خود
راهم دادی،
منت بر سرم نهادی...
چه گویم من رو سیاه
تنها کارم
تا اینجا
گناه بوده و بس.
ولی شما
آقای کرم هستی.
مرا
واسطه شدی.
گناهانم بخشوده شد.
به راستی که بهترین
شفاعت کننده ها
برای گناه کاران
شما هستید.
ای شاه نجف اشرف
ای صاحب ایوان های طلایی
ای منبع کرامت بی پایان
ای شارع مقدسه
ای تربت تو شفای بیماران
ای آب تو باعث مسلمان شدن کُفار
ای امام اول ما
ای همه چیز و همه کس
مرا می طلبی؟
_ یک بیمار مریض به اربعین
۶.۵k
۰۷ شهریور ۱۴۰۲