سلام فالوورای عزیز
سلام فالوورای عزیز
من یک داستان هست به اسم (شبح گورستان) که خیلی طولانیه میخواستم بزارم میخواستم ببینم موافقید یا نه؟ طولانیه اما ترسناکه ولی بدون لایک وتبلیغ شما گزاشتنش ممکن نیست
مقدمه داستان
زنی در داخل جنگلی تاریک و نمور با ترس
و اضطراب مشغول دویدن بود
از پشت سر صدای زوزه های وحشیانه یک هیولای گرگ نما بگوش میرسید.
دخترک چند متر بیشتر ندویده بود که پایش به یک ریشه تنومند درخت گیر کرد
و به شدت زمین خورد ، از درد مثل مار بخودش میپیچید
هیولای گرگنما با حالتی پیروزمندانه غرش میکرد و
چنگالهای تیزش رو بسمت دخترک برد که.... یکدفعه تاریک شد
پسرک به صفحه ی خاموش تلویزیون خیره شده بود که دید پدرش کنترل را در دست گرفته و میگوید: مگه تو فردا ندرسه نداری که داری فیلم ترسناک میبینی...
خب بزار:))))
بعدم هرکس اطلاعاتی چیزی میخوند خواست بگه درمورد چی من میزارم و هرکس داستانی به گوشش خورده که میدونه خوبه بچه ها پسندیدن من بازم میزارم....یاحق
من یک داستان هست به اسم (شبح گورستان) که خیلی طولانیه میخواستم بزارم میخواستم ببینم موافقید یا نه؟ طولانیه اما ترسناکه ولی بدون لایک وتبلیغ شما گزاشتنش ممکن نیست
مقدمه داستان
زنی در داخل جنگلی تاریک و نمور با ترس
و اضطراب مشغول دویدن بود
از پشت سر صدای زوزه های وحشیانه یک هیولای گرگ نما بگوش میرسید.
دخترک چند متر بیشتر ندویده بود که پایش به یک ریشه تنومند درخت گیر کرد
و به شدت زمین خورد ، از درد مثل مار بخودش میپیچید
هیولای گرگنما با حالتی پیروزمندانه غرش میکرد و
چنگالهای تیزش رو بسمت دخترک برد که.... یکدفعه تاریک شد
پسرک به صفحه ی خاموش تلویزیون خیره شده بود که دید پدرش کنترل را در دست گرفته و میگوید: مگه تو فردا ندرسه نداری که داری فیلم ترسناک میبینی...
خب بزار:))))
بعدم هرکس اطلاعاتی چیزی میخوند خواست بگه درمورد چی من میزارم و هرکس داستانی به گوشش خورده که میدونه خوبه بچه ها پسندیدن من بازم میزارم....یاحق
۱.۲k
۰۴ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.