عاشقانه
زرد و افسرده شدم، زود زمین افتادم
مستِ چشمانِ تو بودم، که چنین افتادم!
اسبِ زیبای نگاه تو مرا برد که برد
رامِ احساس تو بودم که ز زین افتادم
چشم قاجاری تو، عادتِ خونریزی داشت
توی"کاشانِ" تنت، کشته به "فین" افتادم!
حس من تشنه ی"صائب"، غزلم "وحشی"وار
شور "حافظ" به لبم. دستِ "حزین" افتادم!
کی در این شهر، وفاداری و ایمان مُرده ست؟
که چنین خسته ز تاب و تبِ دین افتادم!
سیب سرخی شده ام، بخت من و دست چلاق!
ملک ایران شده ام! دامن چین افتادم
مستِ چشمانِ تو بودم، که چنین افتادم!
اسبِ زیبای نگاه تو مرا برد که برد
رامِ احساس تو بودم که ز زین افتادم
چشم قاجاری تو، عادتِ خونریزی داشت
توی"کاشانِ" تنت، کشته به "فین" افتادم!
حس من تشنه ی"صائب"، غزلم "وحشی"وار
شور "حافظ" به لبم. دستِ "حزین" افتادم!
کی در این شهر، وفاداری و ایمان مُرده ست؟
که چنین خسته ز تاب و تبِ دین افتادم!
سیب سرخی شده ام، بخت من و دست چلاق!
ملک ایران شده ام! دامن چین افتادم
۵.۹k
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲