فن فیکشن اسمات و اکشن از شوگا پارت ۱
نمد چیلا نشد طنزش کنم هق😢👍
ولی موردی نیس
همینشم شمارو دق میده😂👍
گفتم که من قصد کشتن شما رو دارم😂👍/شوخیه اومو/
از دید خودت/
پیش سوون هو نشسته بودم و داشتم به بیرون نگاه میکردم....یه ابنبات ترش به سمتم گرفت...
+هوم؟!
_بیا یکیش مال تو!
+اهان
_چیزه...
+چیزی شده....امروز کلا گیج بودیاااا میخوای اخراج شی؟!
_نه....ولی یه سوال
+هوم؟
_تو چرا دوس داری پسر باشی....به خاطر کارته؟
+خوببب....نه کلا بدم میاد ازاینکه دختر باشمو ازم سواستفاده شه....یه بار بهم نزدیک شدن...دیگه نمیخوام اونجوری باشم...
_به خاطر اون قضیس؟!بابا اون واسه...
+اره اره واسه ی قدیمه اما هنوز واسم فراموش نشدنیه.ٔ...
//فلش بک//
من اون موقع یه دختر دبیرستانی ۱۴ ساله بودم....اونموقع یه دختر عالی بودم.....اما یه بار نزدیک بود یکی بهم تجاوز کنه که سوون هو نجاتم دادو بهم پیشنهاد داد که بیام تو یه بار کار کنم....توشک شدیدی بودمو تصمیم گرفتم که درسو بزارم کنارو مثل یه پسر زندگی کنم....با بانداژ سینه هامو پوشوندمو ضاحرمو کپی پسرا کردمو رفتم تو کلاب شبانه کار کردم....حداقل جای خواب داشتم...
پایان فلش بک//
+ببین سوون هو من بهت رازمو گفتم....میخوام هیونگم بمونی پس کاری نکن که از شر خودم خلاص شم..
_باشه باو....//زیر لب//ولی جات تو کلاب شبانه امن نیس....حتی از دفعه ی قبلی هم نامن تره....
+هی هی سوون هو....اون دفاع شخصیایی که یادم دادی کجا رفت پ....اومو من به کمک اونا میتونم از خودم دفاع کنم نگران نباش
ادامه دارد....
ولی موردی نیس
همینشم شمارو دق میده😂👍
گفتم که من قصد کشتن شما رو دارم😂👍/شوخیه اومو/
از دید خودت/
پیش سوون هو نشسته بودم و داشتم به بیرون نگاه میکردم....یه ابنبات ترش به سمتم گرفت...
+هوم؟!
_بیا یکیش مال تو!
+اهان
_چیزه...
+چیزی شده....امروز کلا گیج بودیاااا میخوای اخراج شی؟!
_نه....ولی یه سوال
+هوم؟
_تو چرا دوس داری پسر باشی....به خاطر کارته؟
+خوببب....نه کلا بدم میاد ازاینکه دختر باشمو ازم سواستفاده شه....یه بار بهم نزدیک شدن...دیگه نمیخوام اونجوری باشم...
_به خاطر اون قضیس؟!بابا اون واسه...
+اره اره واسه ی قدیمه اما هنوز واسم فراموش نشدنیه.ٔ...
//فلش بک//
من اون موقع یه دختر دبیرستانی ۱۴ ساله بودم....اونموقع یه دختر عالی بودم.....اما یه بار نزدیک بود یکی بهم تجاوز کنه که سوون هو نجاتم دادو بهم پیشنهاد داد که بیام تو یه بار کار کنم....توشک شدیدی بودمو تصمیم گرفتم که درسو بزارم کنارو مثل یه پسر زندگی کنم....با بانداژ سینه هامو پوشوندمو ضاحرمو کپی پسرا کردمو رفتم تو کلاب شبانه کار کردم....حداقل جای خواب داشتم...
پایان فلش بک//
+ببین سوون هو من بهت رازمو گفتم....میخوام هیونگم بمونی پس کاری نکن که از شر خودم خلاص شم..
_باشه باو....//زیر لب//ولی جات تو کلاب شبانه امن نیس....حتی از دفعه ی قبلی هم نامن تره....
+هی هی سوون هو....اون دفاع شخصیایی که یادم دادی کجا رفت پ....اومو من به کمک اونا میتونم از خودم دفاع کنم نگران نباش
ادامه دارد....
۱۶.۲k
۱۸ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.