عاشقانه
بین آدم ها نگاهم کن که مغرورم کنی
تا پر از احساسِ بی مانندِ پر شورم کنی
کاش در انبوهِ مشتاقانِ رویِ ماهِ خود
خنده هایت را برایِ عشق مامورم کنی؟
یک شبی با عشوه بیتی را بخوان از دفترم
تا میانِ شاعران شهر مشهورم کنی
با شرابِ سرخِ لب ها می توانی سال ها
بی اهمیّت به محصولاتِ انگورم کنی
بی تو تاریک است این اطراف ، روزی... کاشکی...
مثل خورشیدی بیایی غرق در نورم کنی
گرچه قلبم گوشه ی اخمِ تو جا خوش کرده است
مهربانی کن کمی، تا از غمت دورم کنی
تا پر از احساسِ بی مانندِ پر شورم کنی
کاش در انبوهِ مشتاقانِ رویِ ماهِ خود
خنده هایت را برایِ عشق مامورم کنی؟
یک شبی با عشوه بیتی را بخوان از دفترم
تا میانِ شاعران شهر مشهورم کنی
با شرابِ سرخِ لب ها می توانی سال ها
بی اهمیّت به محصولاتِ انگورم کنی
بی تو تاریک است این اطراف ، روزی... کاشکی...
مثل خورشیدی بیایی غرق در نورم کنی
گرچه قلبم گوشه ی اخمِ تو جا خوش کرده است
مهربانی کن کمی، تا از غمت دورم کنی
۱۲.۵k
۲۰ تیر ۱۴۰۱