عاشقانه
بعد تو عشقی دگر در قلب من احیا نشد
خواستم تا آبرو داری کنم اما نشد
با دلم گفتم به سامان میرسی افسوس که
هیچ فرد لایقی در این جهان پیدا نشد
سمفونی مردگان بود عمر من آخر چرا
سمفونی زندگی یک لحظه هم اجرا نشد
سالها خورشید را از آسمانم برده ای
ابر چشم و بغض سنگین گلویم وا نشد
وعده ی فردا به دیدارم بیا دادی ولی
پلک ها آتش گرفت اما شبم فردا نشد
خواستم تا آبرو داری کنم اما نشد
با دلم گفتم به سامان میرسی افسوس که
هیچ فرد لایقی در این جهان پیدا نشد
سمفونی مردگان بود عمر من آخر چرا
سمفونی زندگی یک لحظه هم اجرا نشد
سالها خورشید را از آسمانم برده ای
ابر چشم و بغض سنگین گلویم وا نشد
وعده ی فردا به دیدارم بیا دادی ولی
پلک ها آتش گرفت اما شبم فردا نشد
۱۲.۹k
۲۴ تیر ۱۴۰۱