رویایی که تبدیل به واقعیت شد پارت ۴۴
همه قهوه هامونو خوردیمو چون خوابمون نمیرفت گفتن بیایم که بازی کنیم من:چه بازی جین:گرگم به هوا کوک: اینجا جا گرگم به هوا 😐 تهیونگ:مسابقه خوانندگی بزاریم کوک:خوبه من:خوبه جیهوپ:اوکی کوک:سه نفر داور جیمین:من داوور تهیونگ:منم داوور جین:منم داوور خیله خوب پاشیم من:کی اول میره جیهوپ:من کوک:بعدشم من شوگا:بعدش من من:بعد من کوک:تو میخوای چجوری بخونی من:رپ☺ کوک:تو رو خدا من:به خدا شوگا:منم میخوام رپ بخونم سرعتی کوک:پس منم رپ میخونم تهیونگ:اصلا مسابقه رپ خونی باشه من:عالیه
رفتیم اول جیهوپ رفت رپ میخوند یهو آخرش خراب شد من:اوففف نابود شد😓 جیمینم یه عینک آفتابی زده بود نشسته بود جین:❌ تهیونگ:❌ جیمین:😎❌ جیهوپ:وایی😐 بعد نوبت شوگا شد میکروفن داشتیم😎😂(همون خیار🤦♀️😂) شوگا:بلللرررررررررررررردلخلوللل(نابود شد😐😂😂🤣همینو ادامه میدیم حالا اینجوری نبود) زپللچزخمزللللللرررررررخخلررددادنتلاتوودددددو دابداب(یا خدا یکی منو از برق بکشه😐😂😂😂) و بعد تموم شد من:واو موهام جین:✔ تهیونگ:✔ جیمین:😎✔ کوک:حالا نوبت گائوله من:خیله خوب شوگا:اون خیارو بده من😁 بعد رفتم جلوشون بعد خوندم نللللللللاااااالرلااااااااخخخخلللالاابببللاااا نلالنبتبتللانللتتراتلتلتاناللبتللتاحلادداللتتالو(نمد چی گفتم خودم الان ولی تو داستان یجوری دیگس😶😂) نفسم داشت بند میومد بعد تموم شد کوک:🤤 من:😫نفسم بند اومد 😂 بعد جونگ کوک اومد خیارو بگیره که از گیجی یه گاز ازش زدم کوک:هی خوردیش ☹ من:او ببخشید بیا یدونه دیگه میدم یدونه دیگه برداشتم دادم بهش داورا✔✔✔ حالا نوبت جونگ کوک بود رفت و رپ میخوند با خیار😂😂😂بعد رفت برا رپ آخرش یه چیز رفت نابود شدم😍ترکیدم کلا😃😂 بعد اومد نشست تموم شد جیمین:کی ویسکی میخوره من:من میخورم کوک:خوردی تاحالا من:یه بار با خواهرم خورده بودم همینجا کوک:مسطم میشه من:چجورم عب نداره کوک:باشه بعد جیمین رفت ویسکی رو آورد خوردیم همون درجه اول وقتی یه جا همشو خوردم خیلی مسط شدم بعد تکیه دادم به مبل افتادم کلا کوک یه نگاه بهم کرد همرو یه جوری میدیدم شیش تا زرافه بایه شاهزاده😐😂😂😂 جونگ کوک انگوشتشو آورد میخواست دو نشون بده اما یک میدیدم کوک:گائول این چندتاست من:اوم یکی😄 تهیونگ:مارو چی میبینی من:شیش تا زرافه تهیونگ:جونگ کوکو چی یه نگاه کردم من:شاهزاده😃😆 جین:منو چی یه نگاه کردم من:شیشه پاک کن جین:چی😐 من:شیشه پاک کن(خدایا😑😂🤣🤣🤣) جیمین:من نگاش کردم من:اصلا نمیبینمت جیمین:😐 تهیونگ:من من:تو رو زرافه😁 کوک:ولش کنید 😐عه شوگا:من چی من:تو رو بزغاله شوگا:چیزه بهتری نمی تونستی ببینی😑😂 من:ببخشید مغز منه کوک:من اینو ببرمش تو اتاق داره میمیره جیهوپ:ببر
رفتیم اول جیهوپ رفت رپ میخوند یهو آخرش خراب شد من:اوففف نابود شد😓 جیمینم یه عینک آفتابی زده بود نشسته بود جین:❌ تهیونگ:❌ جیمین:😎❌ جیهوپ:وایی😐 بعد نوبت شوگا شد میکروفن داشتیم😎😂(همون خیار🤦♀️😂) شوگا:بلللرررررررررررررردلخلوللل(نابود شد😐😂😂🤣همینو ادامه میدیم حالا اینجوری نبود) زپللچزخمزللللللرررررررخخلررددادنتلاتوودددددو دابداب(یا خدا یکی منو از برق بکشه😐😂😂😂) و بعد تموم شد من:واو موهام جین:✔ تهیونگ:✔ جیمین:😎✔ کوک:حالا نوبت گائوله من:خیله خوب شوگا:اون خیارو بده من😁 بعد رفتم جلوشون بعد خوندم نللللللللاااااالرلااااااااخخخخلللالاابببللاااا نلالنبتبتللانللتتراتلتلتاناللبتللتاحلادداللتتالو(نمد چی گفتم خودم الان ولی تو داستان یجوری دیگس😶😂) نفسم داشت بند میومد بعد تموم شد کوک:🤤 من:😫نفسم بند اومد 😂 بعد جونگ کوک اومد خیارو بگیره که از گیجی یه گاز ازش زدم کوک:هی خوردیش ☹ من:او ببخشید بیا یدونه دیگه میدم یدونه دیگه برداشتم دادم بهش داورا✔✔✔ حالا نوبت جونگ کوک بود رفت و رپ میخوند با خیار😂😂😂بعد رفت برا رپ آخرش یه چیز رفت نابود شدم😍ترکیدم کلا😃😂 بعد اومد نشست تموم شد جیمین:کی ویسکی میخوره من:من میخورم کوک:خوردی تاحالا من:یه بار با خواهرم خورده بودم همینجا کوک:مسطم میشه من:چجورم عب نداره کوک:باشه بعد جیمین رفت ویسکی رو آورد خوردیم همون درجه اول وقتی یه جا همشو خوردم خیلی مسط شدم بعد تکیه دادم به مبل افتادم کلا کوک یه نگاه بهم کرد همرو یه جوری میدیدم شیش تا زرافه بایه شاهزاده😐😂😂😂 جونگ کوک انگوشتشو آورد میخواست دو نشون بده اما یک میدیدم کوک:گائول این چندتاست من:اوم یکی😄 تهیونگ:مارو چی میبینی من:شیش تا زرافه تهیونگ:جونگ کوکو چی یه نگاه کردم من:شاهزاده😃😆 جین:منو چی یه نگاه کردم من:شیشه پاک کن جین:چی😐 من:شیشه پاک کن(خدایا😑😂🤣🤣🤣) جیمین:من نگاش کردم من:اصلا نمیبینمت جیمین:😐 تهیونگ:من من:تو رو زرافه😁 کوک:ولش کنید 😐عه شوگا:من چی من:تو رو بزغاله شوگا:چیزه بهتری نمی تونستی ببینی😑😂 من:ببخشید مغز منه کوک:من اینو ببرمش تو اتاق داره میمیره جیهوپ:ببر
۱۳.۴k
۱۴ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.