رفته بودم آمپول بزنم، یه دختره اومد آمپولمو بزنه، معلوم ب
رفته بودم آمپول بزنم، یه دختره اومد آمپولمو بزنه، معلوم بود تازه کاره! همینجوری که سرنگوگرفته بود، لرزون لرزون اومد سمتم و گفت: “بسم الله الرحمن الرحیم” از ترس گفتم: “اشهدان لااله الاالله” انقدر خندید که نتونست آمپول بزنه. خداروشکریکی دیگه اومدزد...!!!
۲.۱k
۱۰ تیر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.