طعم عشق و نفرت p⁵
سلام اخییییی باااخره پارت ر میدم ولی نمیدونم چندومم یکی بهم بگه
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
وقتی کی کی اومد روی سکو حصابی استرس داشت مایکی دستش رو گذاشت روی شونه ی کی کی و سرش رو به نشانه ی این که ادامه بده تکون داد و کی کی هم نفس عمیقی کشید و خودش رو معرفی کرد
کی کی سلام به هم...گی من کی کی هستم و هم سنه مایکی ساما هستم
مایکی توی ذهنش ( ساما؟؟ چه عجب باهامون رسمی حرف زدن )
مایکی : خوب خوب خوب حالا بریم سراغ اصل مطلب هاه ما ۵ می با گنگی به اسم مرگ سروکار داریم ( ۳ می هست ) ما کلا دو روز وقت داریم برا اماده شدن
کی کی توی ذهنش : هاااااااا وایسا این گنگ برام اشناس وایییییییی نههههههههههه این گنگ ،گنگ برادر بزرگترمه هاه از بس ندیدمش یادم رفته بودتش ها اوف ولی اون زور گویی ها و کتک هاش یادم نرفته هع پس ۲ روز دیگه فرصت پیدا میکنم که تلافی اون کتک هارو درارم ایول
مایکی : خوب جلسه تموم شد ولی فردا بازم جلسه داریم اممممم ساعت ۶
کی کی در ذهن : چیییییییی یعنی کل جلسه داشتم با خودم توی ذهنم حرف میزدممممم الا که باز دارم با خودم حرف میزنم
فردا ساعت ۴:۳۰ از زبان کی کی
هوف خدایا چرا انقدر دلم شور میزنه نمیدونم چرا خوب بازم باید کار های روزانه رو پیش ببرم
یک ساعت بعد
خوب ساعت ۵:۳۰ بهتره برم لباش هام رو اماده کنم ( بعد از پوشیدن لباس ) خوب الا ساعت ۵:۵۵ دقیقسسسسسسسس یاااااااااااااااااا حضرتتتتتتتتتتتتت عباسسسسسسس
کی کی از خونه اومد بیرون و با پسری با موهای صورتی مواجه شد
کی کی : تو دیگه کدوم خری هستی
سانزو : من یکی از اعضای تومانم خوب خانوم کوچولو مثل این که دیرت شده میخوای برسونمت
کی کی : واییییییی چقد به موقع خوب شد اومدی ها مرسی ممنون میشم
کی کی سوار موتور سانزو شد ( میدونم ریدم )
بچه ها ببخشید اما وقته خوابمه تا پارت بعد ببخشید کم شد امتحانات و مدرسه ها نمیزارن که
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
وقتی کی کی اومد روی سکو حصابی استرس داشت مایکی دستش رو گذاشت روی شونه ی کی کی و سرش رو به نشانه ی این که ادامه بده تکون داد و کی کی هم نفس عمیقی کشید و خودش رو معرفی کرد
کی کی سلام به هم...گی من کی کی هستم و هم سنه مایکی ساما هستم
مایکی توی ذهنش ( ساما؟؟ چه عجب باهامون رسمی حرف زدن )
مایکی : خوب خوب خوب حالا بریم سراغ اصل مطلب هاه ما ۵ می با گنگی به اسم مرگ سروکار داریم ( ۳ می هست ) ما کلا دو روز وقت داریم برا اماده شدن
کی کی توی ذهنش : هاااااااا وایسا این گنگ برام اشناس وایییییییی نههههههههههه این گنگ ،گنگ برادر بزرگترمه هاه از بس ندیدمش یادم رفته بودتش ها اوف ولی اون زور گویی ها و کتک هاش یادم نرفته هع پس ۲ روز دیگه فرصت پیدا میکنم که تلافی اون کتک هارو درارم ایول
مایکی : خوب جلسه تموم شد ولی فردا بازم جلسه داریم اممممم ساعت ۶
کی کی در ذهن : چیییییییی یعنی کل جلسه داشتم با خودم توی ذهنم حرف میزدممممم الا که باز دارم با خودم حرف میزنم
فردا ساعت ۴:۳۰ از زبان کی کی
هوف خدایا چرا انقدر دلم شور میزنه نمیدونم چرا خوب بازم باید کار های روزانه رو پیش ببرم
یک ساعت بعد
خوب ساعت ۵:۳۰ بهتره برم لباش هام رو اماده کنم ( بعد از پوشیدن لباس ) خوب الا ساعت ۵:۵۵ دقیقسسسسسسسس یاااااااااااااااااا حضرتتتتتتتتتتتتت عباسسسسسسس
کی کی از خونه اومد بیرون و با پسری با موهای صورتی مواجه شد
کی کی : تو دیگه کدوم خری هستی
سانزو : من یکی از اعضای تومانم خوب خانوم کوچولو مثل این که دیرت شده میخوای برسونمت
کی کی : واییییییی چقد به موقع خوب شد اومدی ها مرسی ممنون میشم
کی کی سوار موتور سانزو شد ( میدونم ریدم )
بچه ها ببخشید اما وقته خوابمه تا پارت بعد ببخشید کم شد امتحانات و مدرسه ها نمیزارن که
۴۶۰
۱۴ آبان ۱۴۰۳