بیمارستان شهید محمدی بندرعباس نوبت دکتر داشتم یهو دیدم یه
بیمارستان شهید محمدی بندرعباس نوبت دکتر داشتم یهو دیدم یه پیرزن رو تخت خوابیده دارن از تو بیمارستان درش میارن پیش خودم گفتم حتما تموم کرده. خیلی متاثر شدم گفتم یه خانواده عزادار شدن. یهو دیدم نه بابا بلند شد نشست از اون طرف هم یکی دیگه قلیون به دست داره میاد طرفش دیگه اوردنش بیرون قلیون بکشه بعد دوباره ببرنش داخل واسه عمل.
۱۹.۴k
۱۴ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.