فن فیکش از شوگا اسمات و اکشن پارت ۲
از دید خودت//
صدام کردن که برم....رفتمو سینی شرابو پخش کردم.....که یکی بهم اشاره کرد که برم پیش یه زن....رفتمو براش یه لیوان شراب بهش دادم که گفت:
_اوووممم.....تو چه پسر خوشگلی هستی.....
+چی میگی خانم؟!
_ببین اگه یه شب پیشم بخوابی بهت پول خیلی خوبی میدم
+چ...چی؟
وای....ا...اگه بفهمه من دخترم کارم ساختس...
+خانم این حرف....
حرفم با حرف کسی قطع شد برگشتم سمتش...
٪لونا ولش کن....چرا به هر پسری میرسی میگی بامن بخواب...شرمم خوب چیزیه
_هع...شوگا تو که قبول نکردی...اصن تو چیکارشی
فهمیدم اسم مرده شوگاس،زنه دستمو کشیدو داشت باخودش میبرد که شوگادستمو از دست زنه کشید بیرونو دستشو دور گردنم حلقه کردو گفت:
٪این بیبیه منه تو چیکار داری....نمیخوام دوست پسرمو به کسه دیگه ای بدم...حالا هم گورتو گم کن...
من با این حرفش چشام داشت از حدقه دراومد...او...اون الان چی گفت؟!....اون زنه با این حرف با حرص رفت..:
حولش دادمو گفتم:
+چیکار میکنی؟!
_نترس همش به خاطر این بود که تورو نجات بدم...این زنه به منم درخواست داده بود اما من میدونم میخواست چیکار کنه....اون زنه هر پسر خوشگلیو میبینه باخودش میبره. به یه هتلو باهاش میخوابه و فردا صبح تمام دارو ندار اون مردو میدزده و میره..توهم خیلی جذابیا
بااین حرفش داغ کردمو اون گفت بهش یه لیوان مشروب بدم ...دادمو فوری رفتم....
ساعت کاریم تموم شد....داشتم سمت خونه حرکت میکردم که دیدم دونفر دارن یه پسرو کتک میزدن...اون پسر هیچ دفاعی از خودش نمیکرد...اول بدون توجه میخواستم از کنارش رد شم اما با دیدن چهرهی اون پسری که کتکش میزدن کپ کردم....
ادامه دارد.....
#پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پست_جدید
صدام کردن که برم....رفتمو سینی شرابو پخش کردم.....که یکی بهم اشاره کرد که برم پیش یه زن....رفتمو براش یه لیوان شراب بهش دادم که گفت:
_اوووممم.....تو چه پسر خوشگلی هستی.....
+چی میگی خانم؟!
_ببین اگه یه شب پیشم بخوابی بهت پول خیلی خوبی میدم
+چ...چی؟
وای....ا...اگه بفهمه من دخترم کارم ساختس...
+خانم این حرف....
حرفم با حرف کسی قطع شد برگشتم سمتش...
٪لونا ولش کن....چرا به هر پسری میرسی میگی بامن بخواب...شرمم خوب چیزیه
_هع...شوگا تو که قبول نکردی...اصن تو چیکارشی
فهمیدم اسم مرده شوگاس،زنه دستمو کشیدو داشت باخودش میبرد که شوگادستمو از دست زنه کشید بیرونو دستشو دور گردنم حلقه کردو گفت:
٪این بیبیه منه تو چیکار داری....نمیخوام دوست پسرمو به کسه دیگه ای بدم...حالا هم گورتو گم کن...
من با این حرفش چشام داشت از حدقه دراومد...او...اون الان چی گفت؟!....اون زنه با این حرف با حرص رفت..:
حولش دادمو گفتم:
+چیکار میکنی؟!
_نترس همش به خاطر این بود که تورو نجات بدم...این زنه به منم درخواست داده بود اما من میدونم میخواست چیکار کنه....اون زنه هر پسر خوشگلیو میبینه باخودش میبره. به یه هتلو باهاش میخوابه و فردا صبح تمام دارو ندار اون مردو میدزده و میره..توهم خیلی جذابیا
بااین حرفش داغ کردمو اون گفت بهش یه لیوان مشروب بدم ...دادمو فوری رفتم....
ساعت کاریم تموم شد....داشتم سمت خونه حرکت میکردم که دیدم دونفر دارن یه پسرو کتک میزدن...اون پسر هیچ دفاعی از خودش نمیکرد...اول بدون توجه میخواستم از کنارش رد شم اما با دیدن چهرهی اون پسری که کتکش میزدن کپ کردم....
ادامه دارد.....
#پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پست_جدید
۱۹.۱k
۱۸ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.