چشات بستی

چشات ُ بستی،
نگام‌ون نمی‌کنی...
می‌دونی چقد تشنه ی ِ چشات‌َم ؟
دِ نمیدونی، نمیدونی، نمیدونی !
داد نزن‌َم سرت ؟
پس چیکار کنم ؟
پیش کی شکایتت‌ ُ ببرم؟!
کم آوردم،
نفس‌َم بالا نمیاد..
ببین همه جا سیاه شده،
پرِ دود.. پرِ غم
غمارو ببین کف ِ اتاق دارن رژه میرن..
نمی‌بینی ؟
نمی‌بینی دیگه،
نیستی که ببینی..
من ُ ببین؛
چشات ُ وا کن،
یکم نگامون کن دلم‌ون خوش شِه..
- میگم که حبیب..چیزی تو دست ُ بالت داری بزنیم حداقل توهم دلبرو بزنیم ؟
+ نه!
- حداقل یه سیگار بده..
+ نه!!
- اونم نه؟ نمیدی؟
ای دل غافل،
حتی حبیب هم دیگه هوامونو نداره..
چه گیری افتادیم‌ا اوس کریم:)
ملت از خداشونِ یکی اینطوری بمیره واسشون بعد شما جون دادن مارو می‌بینی و ناز می‌کنی ؟؟
از کی تا حالا انقد بی‌رحم شدی؟؟
کی تورو اینطوری کرد فرشته‌یِ نازم؟؟
نازکش میخوای خب باشه خودم میخرم نازت ُ..!
فقط برگرد ببینیم روی ماهِتون ُ!
بابا زبونمون مو درآورد انقد ناز کشیدیم..
دلبر زیبا رویِ بی‌وفا نمیشه فقط یبار بهم گوش کنی ؟
بابا جون به لبمون کردی،
د بجنب دیگه..
آ ماشاالله اینه!
بالاخره چشِمون به جمال شما روشن شد..

+ باز توهم بودنشو زدی!
بگیر بخواب نصف شبی آسی‌مون کردی..
به‌ قَلَمِ : #مُــوژآن

پی‌نوشت:
دلبرجآن..
به اندازه ژل های پروتزِ رضایی
اندازه ی بیشعوریِ همتی
اندازه وعده‌هایِ روحانی
اندازه دیپلماسیِ ظریف
اندازه دروغ‌هایِ احمدی‌نژاد
اندازه عمرِ جنتی
اندازه خطِ فقر
اندازه چسبندگیِ کرونا
اندازه قدرتِ موشک‌هایمان
اندازه شکمِ گرسنهِ کودک کار
اندازه درد شرمندگیِ پدران
بیشتر از کلماتِ کیهان
بیشتر از عصبانیتِ شریعت‌مداری
بیشتر از اندازه فاصله‌مان تا کشورِ رویایی
اندازه سختیِ زبان آلمانی
اندازه وقاحتِ اصلاح طلبان
دوستت دارم😁🍃!
من‌ اینجا چقدر تورا دوست دارم‌ و باز هیچ بِ هیچ! : )

پی‌نوشت تر :
گفتیم مآ هم یکم #سیاسی پست بزاریم😂✌️🏼
از نظرِ شما.. کدوم یکی از کاندیدا بهتر بود؟👀
امیدوارم خواب ِ دلبرت‌ون ُ ببینید ♥️!
[ حبیبِ من : @Yourpanda ]
#پیشنھادی: آهنگِ What if I Tolde U That I Love U


بعدا افزود:
ب دلایل سیاسی-امنیتی منتخب نشد..ازتون نمیگذرم!😭😂
دیدگاه ها (۲۹)

[ پناه میبرم از شر روزمرگی، بی‌حوصلگی و نشدن‌ها به چایی ..☕️...

#تَوَلُدَم‌مُبآرَک♥️این عمر، میگذرد ُ همینطور میگذرد..نفهمید...

خوندنش‌خالی‌از‌لُطف‌نیس!😄چندسال ِ پیش یه خبر مثل ِ بمب ترکید...

#روزمرگی‌طور😌🌿این گرما من ُ می‌بره به اعماق ِ بچگیم...روزای ...

چند پارتی نامجون{درخواستی}ویو جین: این اولین باره سره یوری د...

• چویا :از مامورای تازه کار مافیای بندر بودم که موری سان تصم...

●بال های سیاه و سفید○پارت 7

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط