سناریو٪

خبب بزار فکر کنم امممم نمد اها وقتی بهت خیانت کردن و بعد از چند سال پشیمون میشن میان عذر خواهی که دم در تو در خونه رو با بچه ای که تو بغلت بود باز میکنی ( بچه خودشون)

نامجون: ات؟
ات: به به اقای کیم مشکلی پیش امده که بعد از این همه سال پیدات شده؟
نامجون : ات من من خیلی پشیمونم نباید همچین کاری رو باهات میکردم تو ازدواج کردی؟
ات: بغض* فکر کردی من انقدر بی شعورم من انقدر دوست دارم که حاضر نیستم با کیه دیگه ایی باشم اگه بع خاطر این بچه میگی این بچه ی خودته
نامجون خشکش زده و اروم اروم اشکاش سرازیر میشن😢


جین : ات این تویی؟ خیلی فرق کردی
ات: ببخشید اما به جا نمیارم؟
جین ات‌ من واقعا معذرت میخوام لطفا منو ببخش البته میدونم که اگه ببخشی هم دیگه نمیتونم باهات باشم تو ازدواج کردی! ات: خنده تلخ جین فکر کردی انقدر برام بی ارزش بودی که به خاطر اینکه تو ولم کردی منم ولت کنم و دیگه دوست نداشته باشم؟ دیوونه این بچه ی خودته جین بغلت میکنه و اروم اشک میریزه ببخشید ات ببخشید



شوگاچون دید بچه دسته گفت حتما منو یادش نیست و بغضش گرفت و گفت ببخشید اشتباه امدم و برگشت که بره
ات: میدونم برا ی چی امدی اقا ی نین پشیمونی درسته؟ بدون نه ولت کردم نه فراموش دیوونه ( گریه) این بچه ی خودته شوگا : برمیگرده و روی‌زانو هاش میشینه و گریه میکنه هق ات ببخشید هق ببخشید قول میدم دیگه تنهات نزارم هق قول میدم برای بچمون پدر خوبی باشم

اگه خوبه تو کامنت بگید بزارم پارت ۲ رو