part=آخر
part=آخر
《زهر عشق》
《 love poison 》
با دستش پسر رو تکون داد..ولی روح زخمیه پسر خیلی وقت بود که جسم خسته اش رو ترک کرده بود:
+نه...اینکارو..ب..با..من..نکن جونگکوک...
نور قرمز و آبی همه جا رو پر کرده بود...دختر در حالی که به دستاش دستبند زده بودن همراه پلیس ها به بیرون هول داده میشد و آخرین صحنه ای که از پسری که به خاطر عشقش مرده بود میدید، صحنه ای بود که روی صورت اون پسر پارچه ی سفید کشیدن تا فردا اونو تا ابد به دست خاک بسپارن...
The end
*ملودی صحبت میکنه: های گایز! اینم اون چند پارتی که قول داده بودم بهتون! خب قرار بود که به مناسبت تولدم باشه ولی خب امتحانا نذاشتن! و واقعا الانم در نبوده تایم با عرق و خون اشکم اینو براتون نوشتم..خواهشا قدرشو بدونید و خوب ازش حمایت کنین منم انرژی بگیرمممم:))))
همه تونو میدوستم....بای بای:)🤗👋
《زهر عشق》
《 love poison 》
با دستش پسر رو تکون داد..ولی روح زخمیه پسر خیلی وقت بود که جسم خسته اش رو ترک کرده بود:
+نه...اینکارو..ب..با..من..نکن جونگکوک...
نور قرمز و آبی همه جا رو پر کرده بود...دختر در حالی که به دستاش دستبند زده بودن همراه پلیس ها به بیرون هول داده میشد و آخرین صحنه ای که از پسری که به خاطر عشقش مرده بود میدید، صحنه ای بود که روی صورت اون پسر پارچه ی سفید کشیدن تا فردا اونو تا ابد به دست خاک بسپارن...
The end
*ملودی صحبت میکنه: های گایز! اینم اون چند پارتی که قول داده بودم بهتون! خب قرار بود که به مناسبت تولدم باشه ولی خب امتحانا نذاشتن! و واقعا الانم در نبوده تایم با عرق و خون اشکم اینو براتون نوشتم..خواهشا قدرشو بدونید و خوب ازش حمایت کنین منم انرژی بگیرمممم:))))
همه تونو میدوستم....بای بای:)🤗👋
۳.۶k
۲۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.