عاشقانه
غزل از چشم زیبایت تراوش میشود هر شب
دلم در آتش عشقت سیاوش میشود هر شب
چه غمگینانه می نالد نوای تار و تنبورم
چه میخواهد از این دنیا سرانگشتان رنجورم
پلنگی از لب برکه به ماهم پنجه می ساید
گلوگیرم شده بغضی ، صدایم در نمی آید
سرم آشفته و روزم ،در آشوب شب بعدی
تفال میزنم گاهی ، به شعر نابی از سعدی
دلم در آتش عشقت سیاوش میشود هر شب
چه غمگینانه می نالد نوای تار و تنبورم
چه میخواهد از این دنیا سرانگشتان رنجورم
پلنگی از لب برکه به ماهم پنجه می ساید
گلوگیرم شده بغضی ، صدایم در نمی آید
سرم آشفته و روزم ،در آشوب شب بعدی
تفال میزنم گاهی ، به شعر نابی از سعدی
۷.۶k
۱۳ دی ۱۴۰۱