فقط مال من باش پارت ۶
بعد رفت سر اجرا گوشیم زنگ خورد ناشناس بود رفتم جواب دادم من:بله جکسون بود جکسون:یونا تو رو خدا گوش کن من دوست دارم من:بعد دوسال برگشتی میگی دوست دارم اون موقع تو کافه با اون دختره نشسته بودی باید فکر اینجاشو میکردی رفتم بیرون از کمپانی من:جکسون دست از سرم بردار تو اگر دوستم داشتی نمیرفتی با یکی دیگه فهمیدی دیگم به من زنگ نزن ازت بدم میاد میفهمی بدم میاد جکسون:حتما پایه یکی دیگه در میونه من:آره هست مگه باید به تو توصیح بدم جکسون:اونو میکشم بعد مال خودم میکنمت من:گوه نخور عوضی دستت بهش نمیرسه نه میرسه نه میخوره بعد قطع کردم من:آشغال عوضی تخمه سگ حروم زاده اشکام اومد ولی پاک کردم دوباره گوشیم زنگ خورد مامانم بود من:بله مامان مامان:تو کجایی از صبح تاحالا من:مامان کار پیدا کردم تو کمپانی بیگ هیت مامان:وای واقعا من:آره مامان:چرا بهم نگفتی من:یادم رفت مامان:عب نداره خوبه که فهمیدم برو به کارت برس من:باشه رفتم تو و اجراشون تموم شد بود همون خورد به جونگ کوک از پشت افتادم اونم افتاد روم له شدم نگاهمون به نگاه هم به دوخته شد بعد به خودمون اومدیم و پاشدیم کوک:اهم حالت خوبه من:آره خوبه چیزیم نشد کوک:ببخشید جلومو ندیدم من:نه مشکلی نیست منم ندیدم کوک:یونا من:بله کوک:هیچی یادم رفت خیلی خوشتیپ شده بود و جذاب اجرا تموم شده بود و من رفتم خونه (اینجا جونگ کوک خونه یونا رو میدونی کجاس چون اون شب تعقیبش کرده بود
از زبون خودم تا چند روز همینجوری براش گل میفرستادم فکر کنم خونش پر گل باشه خیلی دوستش داشتمو عاشقش بودم نمیخواستم ازم جدا شه از یه طرفم روم نمیشد بگم دوسش دارم ولی باید میگفتم
از زبون خودم
چهار روزه همینجور گل برام میاد اونم بدون اسم خونم شده بود پر از گل رز قرمز و سفید و آبی اکسیژن خیلی بود تاج گل دسته گل یه شاخه گل(کجا جا میدی😐😂😂😂حسودیم شد جونگ کوک بسه جون من 😐😂) مامان:اینارو کی میاره من:نمیدونم مامان:چه سلیقه خوبیم داره من:آره مامان:حس میکنم طبیعته من:درسته
یه روز مامانم خونه نبود و رفته بود بیرون برا خرید منم خونه بودم دورم پر گل رز بوشم پیچیده بود خونه بو گل رز گرفته بود یهو در زدن من:عه چه زود برگشت رفتم در و باز کردم دیدم یکی یه شاخه گل گرفت جلو صورتم دیدم جونگ کوکه من:جونگ کوک کوک:مال تو من:خونه منو از کجا پیدا کردی یکم سرشو گرفت پایین با گل خیلی کیوت و خجالتی من:تعقیبم میکردی کوک:ببخشید روم نمیشد ازت بپرسم گلو ازش گرفتم کوک:از گلا خوشت اومد من:این همه گلو تو فرستادی کوک:اوهوم من:اینننن همه گلو تو فرستاد کوک:آره اومدم یه چیزی بهت بگم من:بیا تو اومد تو خودش تو شوک بود که چقدر گل هست اومد دستمو گرفت کوک:یونا وایسا پشتم بهش بود برگشتم طرفش دستمو گرفته بود
از زبون خودم تا چند روز همینجوری براش گل میفرستادم فکر کنم خونش پر گل باشه خیلی دوستش داشتمو عاشقش بودم نمیخواستم ازم جدا شه از یه طرفم روم نمیشد بگم دوسش دارم ولی باید میگفتم
از زبون خودم
چهار روزه همینجور گل برام میاد اونم بدون اسم خونم شده بود پر از گل رز قرمز و سفید و آبی اکسیژن خیلی بود تاج گل دسته گل یه شاخه گل(کجا جا میدی😐😂😂😂حسودیم شد جونگ کوک بسه جون من 😐😂) مامان:اینارو کی میاره من:نمیدونم مامان:چه سلیقه خوبیم داره من:آره مامان:حس میکنم طبیعته من:درسته
یه روز مامانم خونه نبود و رفته بود بیرون برا خرید منم خونه بودم دورم پر گل رز بوشم پیچیده بود خونه بو گل رز گرفته بود یهو در زدن من:عه چه زود برگشت رفتم در و باز کردم دیدم یکی یه شاخه گل گرفت جلو صورتم دیدم جونگ کوکه من:جونگ کوک کوک:مال تو من:خونه منو از کجا پیدا کردی یکم سرشو گرفت پایین با گل خیلی کیوت و خجالتی من:تعقیبم میکردی کوک:ببخشید روم نمیشد ازت بپرسم گلو ازش گرفتم کوک:از گلا خوشت اومد من:این همه گلو تو فرستادی کوک:اوهوم من:اینننن همه گلو تو فرستاد کوک:آره اومدم یه چیزی بهت بگم من:بیا تو اومد تو خودش تو شوک بود که چقدر گل هست اومد دستمو گرفت کوک:یونا وایسا پشتم بهش بود برگشتم طرفش دستمو گرفته بود
۴۵.۶k
۲۳ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.