یادته بارون مے آومد
یادته بارون مے آومد
زیر یه چتر قدیمے
همه از بارون فرارے
ما...
زیر بارون...
مے دویدیم
گفتے موندنےترین روز
همینه که ...
با تو...
هستم
واسه لمس داشتن تو
از کسے نمے ترسم
دوتا پاییزه گذشته
زیر بارون...
با تن خیس
توے تنهایے مےمیرم
شونه هاے هیچ کسے...
نیست
حالا تا بارون...
مےگیره
حسه برگها...
رو میدونم
دیگه چترو دوست ندارم
زیر بارون...
نمے مونم
تو دلم چه آتیشے...
بود
وقتے گفتےباهات مے مونم
پرسیدے چه حسے دارے
گفتم انگار نمے دونم
گفتے موندنےترین روز
همینه که...
با تو...
هستم
واسه لمس داشتن تو
از کسے نمے ترسم.
زیر یه چتر قدیمے
همه از بارون فرارے
ما...
زیر بارون...
مے دویدیم
گفتے موندنےترین روز
همینه که ...
با تو...
هستم
واسه لمس داشتن تو
از کسے نمے ترسم
دوتا پاییزه گذشته
زیر بارون...
با تن خیس
توے تنهایے مےمیرم
شونه هاے هیچ کسے...
نیست
حالا تا بارون...
مےگیره
حسه برگها...
رو میدونم
دیگه چترو دوست ندارم
زیر بارون...
نمے مونم
تو دلم چه آتیشے...
بود
وقتے گفتےباهات مے مونم
پرسیدے چه حسے دارے
گفتم انگار نمے دونم
گفتے موندنےترین روز
همینه که...
با تو...
هستم
واسه لمس داشتن تو
از کسے نمے ترسم.
۲.۰k
۲۴ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.