رمآن :بی پَنآه پارت ۹
با صدای آرومی شروع به گریه کردن صدای هق هق کردنم تو ماشین پیچیدع بود همیشه اینطوری بود وقتی به کسی زورم نمیرسید فقط گریه میکردم
بعد از نیم رسید دم یع خونه، ویلایی معلوم بود خر پوله از اول زندگیم از این خونه ندیدع بودم پوزخندی بع افکارم زدم من تو زندگیم جز یع خونه ۳۰ متری چیز دیع ندیدع بودم جز یع پدر بی اعصاب و ساده که از اولشم من به عنوان فرزندش قبول نکردن ندیدم
با صدای تک بوقش که زد به زمان حال برگشتم نگهبان با عجله اومد زور دور براش وا کرد بدون توجع به نگهبان گاز ماشینو گرفتو به سمت حیاط بُرد
بدون توجه به من درو وا کرد و پیاده شد و ماشینو دور زد به
سمت در ماشین اومد و بازش کرد و با سر اشاره کرد پیاده شَم بدون توجه بهش کیفمو محکم تر بغلش کردم که از شونم گرفتو پرتم کرد کف حیاط که باعث شد زانوم به زمین بخوره و بلافاصله زخمی شَع و رنگ کرمع شلوارم خونی شِع بدون توجه به زخمم از مچ دستم گرفت و کشید که باعث شد رو زمین بیوفتم صدای هق هقم تو حیاط پخش شدع بود بدون توجع به بدنم فقط منو رو زمین میکشید
وارد خونه شد منو پرت کرد رو یع مبل
براب بار هزارم به خودم لعنت فرستادم که خونه شبنم اینا اومدم
به سمتم اومد که به گریه جیغ زدم چی ازاون جونم میخای _ینی تا الان نفهمیدی
_از جام پاشدم یه سمت در خونه فرار کردم که از بلافاصله از شونم گرفتو گف
_کوجا اتاق خواب انورع
اعتنایی به حرفش نکردمو خاستم بازم به سمت در فرار کنم که اینبار منو رو دوشش انداختو به سمت یع اتاقی حرکت کرد وسطع راه پله ها از بازوش گاز محکمی گرفتم که چون اینکارم یهویی منوانداخت زمین
_هویی توله سگ چع خبرتع الان حالیت میکنم به سمتم خیز برداشت که زود رفتم بالای پله و خودمو انداختم زمین و سیاهییی مطلق،
پایین فعالیت امروز"🙂⛓
بعد از نیم رسید دم یع خونه، ویلایی معلوم بود خر پوله از اول زندگیم از این خونه ندیدع بودم پوزخندی بع افکارم زدم من تو زندگیم جز یع خونه ۳۰ متری چیز دیع ندیدع بودم جز یع پدر بی اعصاب و ساده که از اولشم من به عنوان فرزندش قبول نکردن ندیدم
با صدای تک بوقش که زد به زمان حال برگشتم نگهبان با عجله اومد زور دور براش وا کرد بدون توجع به نگهبان گاز ماشینو گرفتو به سمت حیاط بُرد
بدون توجه به من درو وا کرد و پیاده شد و ماشینو دور زد به
سمت در ماشین اومد و بازش کرد و با سر اشاره کرد پیاده شَم بدون توجه بهش کیفمو محکم تر بغلش کردم که از شونم گرفتو پرتم کرد کف حیاط که باعث شد زانوم به زمین بخوره و بلافاصله زخمی شَع و رنگ کرمع شلوارم خونی شِع بدون توجه به زخمم از مچ دستم گرفت و کشید که باعث شد رو زمین بیوفتم صدای هق هقم تو حیاط پخش شدع بود بدون توجع به بدنم فقط منو رو زمین میکشید
وارد خونه شد منو پرت کرد رو یع مبل
براب بار هزارم به خودم لعنت فرستادم که خونه شبنم اینا اومدم
به سمتم اومد که به گریه جیغ زدم چی ازاون جونم میخای _ینی تا الان نفهمیدی
_از جام پاشدم یه سمت در خونه فرار کردم که از بلافاصله از شونم گرفتو گف
_کوجا اتاق خواب انورع
اعتنایی به حرفش نکردمو خاستم بازم به سمت در فرار کنم که اینبار منو رو دوشش انداختو به سمت یع اتاقی حرکت کرد وسطع راه پله ها از بازوش گاز محکمی گرفتم که چون اینکارم یهویی منوانداخت زمین
_هویی توله سگ چع خبرتع الان حالیت میکنم به سمتم خیز برداشت که زود رفتم بالای پله و خودمو انداختم زمین و سیاهییی مطلق،
پایین فعالیت امروز"🙂⛓
۴.۷k
۲۲ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.