دل من همانند اتوبوس هایه شهر شده غصه ها سوار میشوند فشرده روی هم و من راننده ام که فریاد میزنم: دیگر سوار نشوید!!! جا نیست...
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.