اسم رمان:ونزدی

اسم رمان:ونزدی
پارت:2

ونزدی:میخوام اماده شم ممکنه برید بیرون
مادر.و: اوکی 45 دقیقه وقت داری
ونزد: اوکی
بعد از رفتن مادرم و انجام کار های شخصی چمدونم رو جلوی در گذاشتم
موهام رو دم اسبی بستم لباس مشکی اسپرتم رو پوشیدم بعد از چند تا کار اماده رفتن بودم
ونزدی:تینک اماده ای
تینک:👍🏻(اره)
ونزدی: من اماده ام مادر
مادر.و:لرچ میرسونتت اها داشت یادم میرفت تو وقتی رسیدی کره اسمت ونزدی نیست بایول ادامز اسم جدید ته
ونزدی:اوکی،مادر پدر شاید دیگه نبینمت مراقب خودتون باشید بای
فرودگاه sky_نیویورک_
منتظر بودم اسم پروازم رو بگن
_پرواز شماره ی 538 به مقصد کره جنوبی _
به سمت هواپیما حرکت کردم بخوام بگم چه حسی دارم خب فقط داشتم خونسردیم رو حفظ میکردم به قسمت 𝗩𝗜𝗣 رفتم ساکت مثل یه تابوت سرد و تاریک این نوع سکوت رو دوست دارم رو صندلی نشستم چشمامم گرم خواب شد
_ساعت 2 شب_
با صدا زدن کسی بیدار شدم
سول: سلام ببخشید بیدارت کردم برات غذا گرفتم نه نهار خوردی نه شام
ونزدی: ممنون
سول:اسمت چیه؟
ونزدی:بایول ادامز
سول: پارک سول خوشبختم
ونزدی: همچنین
سول: چند سالته؟
ونزدی:17
سول: منم 17 سالمه کدوم مدرسه ثبت نام کردی؟
ونزدی: ᴀ ᴜɴɪǫᴜᴇ ᴀᴄᴀᴅᴇᴍʏ
سول:توهم اونجا ثبت نام کردی استعدادت چیه؟
ونزدی:کسایی که سد راهم میشن رو تیکه تیکه میکنم و به خورد حیوونای خونگیم میدم
سول:ا.....اها
ونزدی:استعداد تو چیه؟
سول:میتونم به پری دریایی تبدیل بشم
ونزدی:استعداد خوبیه
سول:ممنون

#he_so